گنجور

 
صائب تبریزی

داغ است لاله زار دل دردمند ما

خواند نوا به آتش سوزان سپند ما

تا دور ازان لب شکرین همچو نی شدیم

ترجیع بند ناله بود بندبند ما

ما از شراب لعل به همت گذشته ایم

سیلاب گیر نیست زمین بلند ما

از درد و داغ عشق تهی ساخت سینه را

کفران نعمت دل نادردمند ما

از قید عشق، بلبل ما خوش نوا شود

بند زبان ما چو قلم نیست بند ما

هر چند رشته می شود از پیچ و خم گره

گردد ز پیچ و تاب رساتر کمند ما

سنگین دلی تو، ورنه ز فریاد آتشین

سوراخ می کند دل مجمرسپند ما

از زهر چشم سنگدلان امن نیستیم

چون پسته در لباس بود نوشخند ما

سالم ز آب خنجر قصاب بگذرد

گر تن به فربهی ندهد گوسفند ما

موی سفید، غفلت ما را زیاده کرد

این تازیانه شد رگ خواب سمند ما

صائب چو آفتاب جهانگیر می شود

حسنی که خوش کند دل مشکل پسند ما

 
 
 
غزل شمارهٔ ۷۶۲ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
صائب تبریزی

چون نی ز ناله نیست تهی بندبند ما

آه ار نفس زیاده کشد دردمند ما

چون صبحدم به خون شفق غوطه ها زدیم

هر چند بود یک دو نفس نوشخند ما

در بوته ای که سنگ در او آب می شود

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
اسیر شهرستانی

رام طاعتیم و کشاکش کمند ما

صید دلیم و گردن تسلیم بند ما

شکر فروش خنده او زهر چشم او

تلخی فزای گریه ما زهرخند ما

گلدسته بند شعله دیدار گشته ایم

[...]

فروغی بسطامی

آمد به جلوه شاهد بالا بلند ما

آماده شد بلای دل دردمند ما

ما مهر از آن پسر سر مویی نمی‌بریم

برند اگر به خنجر کین بندبند ما

تا چشم خود به دورهٔ ساقی گشاده‌ایم

[...]

صفای اصفهانی

عشق رخت براه حقیقت سمند ما

خاک درت دوای دل دردمند ما

سودائیان عشق توایم و در آتشیم

در سوز دائمیم و نباشد گزند ما

آمد بدست کوته ما تاب زلف دوست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه