زبان شکوه اگر همچو خار داشتمی
همیشه خرمن گل در کنار داشتمی
هزار خانه چو زنبور کردمی پر شهد
اگر گزیدن مردم شعار داشتمی
ز دست راست ندانستمی اگر چپ را
چه گنج ها به یمین و یسار داشتمی
به ابر اگر دهن خود گشودمی چو صدف
هزار عقد گهر در کنار داشتمی
به گرد شمع تو پروانه وار می گشتم
اگر به گردش خود اختیار داشتمی
به درد عشق اگر مبتلا نمی گشتم
چه دلخوشی من ازین روزگار داشتمی؟
خزان فسرده نمی کرد روزگار مرا
اگر امید جنون از بهار داشتمی
اگر غبار تعلق فشاندمی از خویش
دل سبک چو نسیم بهار داشتمی
اگر غبار دل خود نشستمی به سرشک
هزار قافله در زیر بار داشتمی
قفس به دوش سفر کردمی ازین گلشن
اگر ز درد طلب خارخار داشتمی
اگر به عالم بیرنگیم فتادی چشم
کجا نظر به خزان و بهار داشتمی؟
ز آه کشتی دل بادبان اگر می داشت
ازین محیط امید کنار داشتمی
گذشته بودی اگر دل ز پرده اسباب
کجا ز چرخ به خاطر غبار داشتمی؟
به عیب خویش اگر راه بردمی صائب
به عیبجوئی مردم چه کار داشتمی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات شاعر در مورد عشق و آرزوهایش میپردازد. شاعر از نداشتن زبان شکوه و غمهای ناشی از آن میگوید و آرزو میکند که اگر ابزار بیان احساساتش بهتر بود، میتوانست دنیای زیباتری را تجربه کند. او به زیباییهای طبیعت و عشق اشاره میکند و اینکه چقدر زندگیاش تحت تأثیر عشق و دلتنگی قرار گرفته است. شاعر حسرت میخورد که اگر میتوانست از غبار تعلقات رها شود و عشق را به درستی تجربه کند، میتوانست به خوشبختی و آرامش دست یابد. همچنین به انتقاد از خود و دیگران میپردازد و به اهمیت شناخت عیبهای خود اشاره میکند. در کل، این شعر ترکیبی از احساس سرخوردگی، آرزو و نقد به زندگی است.
هوش مصنوعی: اگر زبان من را به تیرگی خار برمیگرداندم، همیشه در کنار خود گلهای فراوانی داشتم.
هوش مصنوعی: اگر هزاران خانه مانند زنبور پر از عسل میبودند، و انسانها مَزیدِ شادی و زیبایی زندگی میکردند، من هم در میان آنها به جمعگرایی و همبستگی میپرداختم.
هوش مصنوعی: من از آنچه که در دست راست داشتم، خبر نداشتم، اگر میدانستم چه فرصتها و گنجینههایی در طرف چپ و راست من وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر به ابر لب میگشودم، مانند صدف، هزاران جواهر در کنار داشتم.
هوش مصنوعی: اگر اختیار داشتم و میتوانستم، به دور شمع تو مانند پروانه میچرخیدم.
هوش مصنوعی: اگر به عشق مبتلا نمی شدم، نمی دانم چه خوشی از این دنیا داشتم.
هوش مصنوعی: اگر امید دیوانگی عشق به بهار را داشتم، روزگارم تحت تأثیر خزان سرد نمیبود.
هوش مصنوعی: اگر بتوانم از وابستگیها و دلمشغولیهایم رها شوم، مانند نسیم بهاری سبک و آزاد خواهم بود.
هوش مصنوعی: اگر کدورت و غم دل خود را بپذیرم و بر سر خود بریزم، میتوانم به سادگی نشان دهم که چندین بار سنگین و ناگوار میان دل و ذهنم وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر دردهای درونیام، از این گلستان دور میشدم و به سفر میرفتم، بار قفسی را به دوش میکشیدم.
هوش مصنوعی: اگر به جایی بی رنگ و بی حالت برویم، چشممان به کجا میافتد و چگونه میتوانیم به فصلهای خزان و بهار توجه کنیم؟
هوش مصنوعی: اگر دل من میتوانست بادبانی داشته باشد، با اشکهایم میتوانستم از این محیط ناامید و ظلمانی به سوی امید حرکت کنم.
هوش مصنوعی: اگر دل از پشت پرده موانع عبور میکردی، چطور میتوانستم به خاطر غبار چرخ زمان، به گذشته فکر کنم؟
هوش مصنوعی: اگر به عیبهای خودم توجه میکردم، دیگر به عیبجوییهای مردم چکار داشتم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نبود یار من آن را که یار داشتمی
گهی به دیده و گه در کنار داشتمی
ز من برید و غمم یادگار داد که کاش
دو سه دگر هم ازین یادگار داشتمی
به ناز گفتی گه گه من از آن توام
[...]
زبان شکوه اگر همچو خار داشتمی
همیشه خرمن گل در کنار داشتمی
اگر چو غنچه کف زر نگار داشتمی
به هر طرف ز ثناگو هزار داشتمی
به باغ دهر چو بو اعتبار داشتمی
زبان شکوه اگر همچو خار داشتمی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.