ز وحشت چرخ بر من حلقه دام است پنداری
زمین از تنگ میدانی لب بام است پنداری
ز تیغش تا جدا شد زخم در خمیازه می افتد
دم شمشیر سیرابش لب جام است پنداری
درین وادی به آهو چشمی افتاده است کار من
که در عین رمیدن ساکن و رام است پنداری
ز بی دردی به زیر سایه گل عندلیب من
دل آزاده ای دارد که در دام است پنداری
فزود از منع، حرص بی بصر را دربدر گردی
به چشمش چوب دربان مد انعام است پنداری
زبان هر چند بی اندیشه در گفتار نگشایم
سخن بر لب مرا طفل و لب بام است پنداری
به چشم هر که صائب شد سرش گرم از می عرفان
فلک چون شیشه پر می، زمین جام است پنداری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساسات و تصورات خود را درباره زندگی و جهان اطرافش بیان میکند. او به نوعی سردرگمی و وحشت اشاره میکند که مانند دامی دور او را گرفته است. زمین را مانند لبه چاهی تنگ میبیند و از تیغی که زخمهایش را به روحش وارد میکند، رنج میبرد. در حالی که در این وادی زندگی میکند، به مانند آهو در حال رمیدن، در عین حال آرام و ساکن به نظر میرسد. او به زندگی بی دردی اشاره میکند که در سایه گل، دل آزادهای دارد، اما در دام قرار گرفته است. شاعر همچنین به محدودیت بصیرت و درک انسانها اشاره میکند و نشان میدهد که حتی اگر در گفتار بیفکر باشند، سخنانش هنوز مفهوم عمیقی دارد. در نهایت، شاعر به حالاتی از دگرگونی و عرفان اشاره میکند و میگوید که جهان برای کسی که به شناخت و حقیقت میرسد، مانند جامی از می است که میتواند سرشار از آرامش و پختگی باشد.
هوش مصنوعی: از ترس و نگرانی، احساس میکنم که دنیا به دور من دام گسترش داده است و به نظر میرسد که زمین مانند حاشیهای تنگ و آزاردهنده، دور مرا احاطه کرده است.
هوش مصنوعی: زمانی که زخم از تیغش جدا میشود، در حالتی از خمیازه و بیتحرکی قرار میگیرد. این طور به نظر میرسد که دم شمشیر او را سیراب میکند، مانند اینکه لب به جامی زده باشد.
هوش مصنوعی: در این مکان، آهو به چشمم خورده است و من در حالی که به شدت در حال گریختن هستم، به طرز عجیبی آرام و تسلیم به نظر میرسم.
هوش مصنوعی: کسی که در آرامش و امنیت زندگی میکند، ممکن است به ظاهر آزادیاش را از دست نداده باشد، اما در واقع همچنان در قید و بندهایی پنهان گرفتار است.
هوش مصنوعی: از شدت حرص و زیادهخواهی، بصیرت و دیدگاه فرد کاهش مییابد. او در حالی که به دنبال خواستههایش است، نمیفهمد که در حقیقت در دام خود گرفتار شده و به عنوان دربان، خود را به دور از رسیدن به پاداش و نعمتها میبیند.
هوش مصنوعی: هر چند که زبانم بدون فکر و اندیشه صحبت میکند، اما به نظر میرسد که کلام من همچون کودکی ناتوان و به لبهی بام ناپایدار است.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش به حقیقت و عرفان دست یابد، مانند شیشهای پر از شراب، سرش شاد و گرم میشود. زمین را نیز مانند جامی در نظر میگیرد که حاوی این میباشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به نومیدی خوشم، ناکامیام کام است پنداری
دلم را بی سرانجامی سرانجام است پنداری
شراب ناامیدی خوش گوارا شد مزاجم را
حریفان را می وصل تو در جام است پنداری
میان روز و شب، بی دوستان فرقی نمیبینم
[...]
لب لعلش ز میگونی لب جام است پنداری
به رویش حلقه های زلف، گلدام است پنداری
فریب آمیز با هرکس نگاهی آنچنان دارد
که آن آهوی وحشی با همه رام است پنداری
عجب جمعیتی اهل هوس در محفلت دارند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.