نفس ظلمانی نمی دارد محابا از گناه
نیست پروا طفل زنگی را ز پستان سیاه
از هوا گیرند بی مغزان حدیث پوچ را
کهربا را می پرد چشم از برای برگ کاه
می کند دل را سیه نور چراغ عاریت
نیست ممکن شستن داغ کلف از روی ماه
زینهار از کنج عزلت پای خود بیرون منه
کز بها افتاد یوسف تا برون آمد ز چاه
نیست در پایان عمر از رعشه پیران را گزیر
بر فروغ خویش می لرزد چراغ صبحگاه
سجده شکرش به دامان قیامت می کشد
هر که را صائب شود آن طاق ابرو قبله گاه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به نکاتی درباره ظلم و نادانی اشاره میکند. او میگوید که نفس ظلمانی از گناه پروا ندارد و همانند کودکانهای که از رنگ پستان سیاه نمیترسد، از عواقب گناه غافل است. این اندیشه به ظلم و جهل اطراف ما میپردازد و نشان میدهد که آدمها در جستجوی حقایق بیمغزند. شاعر همچنین به دشواریهای زندگی و افول انسان اشاره میکند و بر لزوم شکرگزاری در برابر نعمتها تاکید میکند. در نهایت، او هشدار میدهد که از انزوا و خودپسندی دوری کنیم، زیرا در زندگی انسانها، حتی در مراحل پایانی عمر، لرزش و تردید وجود دارد و هر کس باید به نشانه شکر و تواضع به درگاه الهی سجده کند.
هوش مصنوعی: نفس تاریک و ناپاک از گناه هیچ خوفی ندارد، مانند اینکه کودک دایهاش را نمیبیند و به رنگ سیاه پستان او توجهی نمیکند.
هوش مصنوعی: در اینجا به افرادی اشاره شده که بدون فکر و شناخت کافی، به نقل سخنان بیمعنا میپردازند. همچنین، به زیبایی کهربا (مادهای قیمتی) اشاره میشود، که نشاندهنده ارزش و جذابیتهای ظاهری است. در این متن، به نوعی دوگانگی بین ارزشهای واقعی و چیزهای سطحی و بیمحتوا معنا شده است.
هوش مصنوعی: دل را به رنگ سیاه در میآورد و نور چراغ امانتی نیست. شستن لکههای عمیق از روی ماه، امکانپذیر نیست.
هوش مصنوعی: هرگز از گوشه ی تنهایی خود خارج نشو، زیرا یوسف از چاه بیرون آمد و ارزشش کاهش یافت.
هوش مصنوعی: در پایان عمر، پیری از لرزش و ناپایداری فرار نمیکند، بلکه نور صبحگاهی مانند چراغی میلرزد و به روشنایی خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش عشق و محبت به معشوق واقعی وجود داشته باشد، در روز قیامت به شکرگزاری و سجده میافتد. این شخص با دیدن زیبایی و جذابیت خاصی که دارد، به سمت او گرایش مییابد و به او روی میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ماه تیرست ای نموده تیره از روی تو ماه
می درین مه لعل روشن گردد ای مه می بخواه
وقت نعمتهاست لیکن نعمتی چون می مدان
جان بدین گفته که من گفتم گواه آید گواه
دل به می تازه ست تازه جان همی شادست شاد
[...]
صدهزاران سال میمون باد جشن مهرماه
بر شهنشاهی که دارد صدهزاران مهر وماه
بندگانش مهر و ماه اند وز فرخ طلعتش
روز ایشان هست فرختر ز جشن مهر ماه
یک تن است او از عدد وز نصرت و تایید هست
[...]
در سعادت همچنین آسوده بادی سال و ماه
از بزرگان و ز بزرگی مر ترا اقبال و جاه
هست دولت را اساس و هست ملت را پناه
حضرت خوارزمشاه و خدمت خوارزمشاه
خسرو عادل ، علاء دولت ، آن کز عدل اوست
هم خلایق را امان و هم شرایع را پناه
مسند خوارزمشاهی تا مسلم شود بدو
[...]
آنکه روی چرخ را زینت بانجم داد و ماه
داد ملک شرق را زینت بخیل شاه و شاه
شهریار شیردل خوارزمشاه آتسز که هست
در سر شمشیر او پیروزی دین الله
دولتی شاهی که بی کوشش سپهر از بهر او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.