ازان دو سلسله عنبرین گره بگشا
ز کار شهپر روح الامین گره بگشا
میان اگر نکنی باز، اختیار از توست
به حق خنده گل کز جبین گره بگشا!
گرهگشای کریمان، کف سؤال بود
ز کار خرمنم ای خوشه چین گره بگشا
گره به هستی موهوم چون حباب مزن
بگیر ناخنی از موج و این گره بگشا
کلید قفل تو در اندرون خانه توست
به زور همت خود از جبین گره بگشا
چو شمع بر سر این نیم جان چه می لرزی؟
ز رشته نفس واپسین گره بگشا
صریر خامه صائب دلی گرفته نهشت
اگر تو عقده گشایی، چنین گره بگشا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ز زلف و کاکلت ای نازنین گره بگشا
زکار عاشق زار حزین گره بگشا
گره شد به دلم مطلبی خداوندا
تو با انامل فض خود این گره بگشا
زبان شکوه ببند و به داده خوشدل باش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.