نگردد بی صفا از خط لب گوهرنثار او
که می شوید سیاهی را عقیق آبدار او
سهی سروی که چشم من سفید از انتظارش شد
ز تمکین برنمی خیزد غبار از رهگذار او
شود چون ناف آهو مشک خون در حلقه چشمش
به خاطر بگذراند هر که زلف مشکبار او
کجا خودداری از پروانه بی تاب می آید؟
در آن محفل که با مجمر به رقص آید شرار او
می ممزوج را از صرف بهتر می توان خوردن
زیاد از چشم باشد فیض لعل آبدار او
دو عالم گر شود زیر و زبر از جا نمی خیزد
سپندی را که بر آتش نشاند انتظار او
تمام عمر باشد روزنش از روز دگر خوشتر
شبی چون زلف هر کس سرگذارد در کنار او
حلالش باد هر آبی که می نوشد درین گلشن
چو تا آن کس که گردد آب می در جویبار او
به جای اشک، آب زندگی در دیده اش گردد
دل هر کس که چون صائب شود آیینه دار او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد. شاعر از ویژگیهای چشمنواز و موهای سیاه او میگوید و اشاره میکند که انتظار دیدن او به سختی و درد است. هر گونه زیبایی از او متاثر شده و حتی عشق و جذبهاش قادر است دو دنیا را زیر و رو کند. معشوق به مانند گلی در گلشن است که نوشیدن آب زندگی از او حلال و خوشایند است. در نهایت، شاعر از تأثیر عمیق عشق بر دلها صحبت میکند و آن را به مثلاً آیینهای تشبیه میکند که حقیقت و زیبایی معشوق را بازتاب میدهد.
هوش مصنوعی: عشق و صفای او همچون عقیق درخشان است که سیاهیها و تیرگیها را از بین میبرد و سبب میشود که دل را از آلودگیها پاک کند.
هوش مصنوعی: سرو زیبایی که چشم من به خاطر انتظار او به سفیدی درآمده، هرگز از حالتی که دارد دست نمیکشد و غبار از مسیر او برنمیخیزد.
هوش مصنوعی: چشمهای او مانند حلقهای است که خونین شده و بوی مشکناکی دارد؛ هر کسی که زلفهای او را ببیند، به یاد چنین تصویری میافتد و در دلش خاطراتی از آن به یاد میآورد.
هوش مصنوعی: در کجا میتوان بیتابی پروانه را نادیده گرفت؟ در جایی که شعلههای آتش به رقص درآیند.
هوش مصنوعی: بهتر است می را که با عشق و احساس آمیخته شده است بنوشیم، زیرا شاید خوشی و لذت بیشتری را از نگاه کردن به لبهای زیبا و شفاف او بدست آوریم.
هوش مصنوعی: اگر دو جهان هم به هم بریزد، آتش نمیسوزاند سپند را که با انتظارش روی آتش گذاشتهاند.
هوش مصنوعی: تمام عمر، روزی برای او بهتر از روزهای دیگر میباشد، شبی که مانند زلف هر کسی، در کنار او میگذرد.
هوش مصنوعی: او هر آبی که در این باغ مینوشد، حلال باشد، مانند کسی که آب می را در جویبارش میبیند و از آن مینوشد.
هوش مصنوعی: به جای اینکه اشک بریزد، چشمان او پر از آب زندگی میشود و دل هر کسی که مثل صائب باشد، او را آینهای برای خود میبیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر بگذشت مجنون من بماندم یادگار او
وگر شد کوهکن هم من کمر بستم به کار او
نمی خواهم که میرد در رهت اغیار می ترسم
شود خاک و در آید باز در چشمم غبار او
بآب دیده ام افتاد عکس نوک مژگانش
[...]
پریزادی است دست آموز زلف مشکبار او
که یک دم بر زمین ننشیند از دوش و کنار او
به این موهومیام یا رب که کرد آیینهدار او
تحیر تا کجا گیرد ز صفر من شمار او
سراغ خویش یابم تا ره تحقیق او گیرم
مرا در خود نهان دارد جمال آشکار او
حریف ساغر خورشید پیمایی که میگردد
[...]
بتی دارم که صد میخانه باشد در کنار او
بتان را فرض باشد سجده طواف مزار او
نباشد باغ امکان را گلی همچون گل رویش
اگر چندی که نشکفتست یک گل از هزار او
گلوی تشنهام میخواهد آبی از دلم تیغش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.