گنجور

 
صائب تبریزی

یک چند خواب راحت بر خود حرام گردان

در ملک بی نشانی خود را به نام گردان

کار جهان تمامی هرگز نمی پذیرد

پیش از تمامی عمر خود را تمام گردان

سودای آب حیوان بیم زیان ندارد

عمر سبک عنان را صرف مدام گردان

در یک جهان مکرر نتوان معاش کردن

خود را جهان دیگر از یک دو جام گردان

از صحبت لئیمان چون برق و باد بگریز

اوقات چون گرامی است صرف کرام گردان

از بندگی به شاهی راهی است چون کف دست

آزاده ای چو یابی خود را غلام گردان

چون دور هستی ما ساقی به آخر آید

بر گرد باده ما را چون خط جام گردان

یک نیم مست مگذار ساقی درین خرابات

هر ماه نو که سر زد ماه تمام گردان

دست از رکاب همت کوته مکن چو صائب

نه توسن فلک را با خویش رام گردان

 
 
 
سنایی

جانا نخست ما را مرد مدام گردان

وانگه مدام در ده مست مدام گردان

بر ما چو از لطافت مل را حلال کردی

بر خصم ما ز غیرت گل را حرام گردان

دارالغرور ما را دارالسرور کردی

[...]

مولانا

جانا نخست ما را مرد مدام گردان

وآنگه مدام درده ما را مدام گردان

از ما و خدمت ما چیزی نیاید ای جان

هم تو بنا نهادی هم تو تمام گردان

دارالسلام ما را دارالملام کردی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
اوحدی

یاران و دوستداران جمعند و جام گردان

مطرب همیشه گویا، ساقی مدام گردان

قومی در انتظاریم، این جا دمی گذر کن

وین قوم را به لطفی از لب غلام گردان

گوینده گشته مطرب وانگه کدام گفتن؟

[...]

نظیری نیشابوری

ساقی صلای عام است کاری به کام گردان

دامان غم فراخ است دوری تمام گردان

ما و وفا درین شهر چون حسن تو غریبیم

او را عزیز کردی ما را غلام گردان

آزاده خاطران را فکری عنان نگیرد

[...]

حزین لاهیجی

ساقی دم صبوح است، خورشید جام گردان

دور زمانه یکدم، حسب المرام گردان

بی می زلال کوثر زهر است در روانها

تلخ است کام جانها عیشی به کام گردان

مهر جهان فروزی، فیضت کران ندارد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه