در انتهای کار خود از ابتدا ببین
زان پیشتر که خاک شوی زیر پا ببین
خودبین کجا، وصال حیات ابد کجا؟
آیینه را به سنگ زن آب بقا ببین
نتوان ز پشت آینه روی مراد دید
برتاب روز ز عالم فانی، لقا ببین
گردون دهان شیر ز خوی پلنگ توست
با کاینات صلح کن آنگه صفا ببین
از آشنا همین سخنی را شنیده ای
بیگانه شو ز هر دو جهان آشنا ببین
خود را چو برگ کاه سبک کن ز هر چه هست
آنگه کمند جاذبه کهربا ببین
نتوان مرا به دیده خودبین تمام دید
خود را برون در بگذار و مرا ببین
بیماری طمع دو جهان را گرفته است
دستی ببر به کیسه خالی، گدا ببین
خشک است آب در نظر زاهدان خشک
چون ما درآ به عالم آب و هوا ببین
حج پیاده را به نظر می توان خرید
گاهی به زیر پای خود ای بی وفا ببین
زان فارغی ز ما که نداری ز خود خبر
یک ره درآ به دیده ما، خویش را ببین
گر نیست باورت که دل از ما گرفته ای
در روزنامه سر زلف دو تا ببین
از اضطراب تشنه دیدار غافلی
یک دم برون ز خانه میا کربلا ببین
صائب یکی ز حلقه به گوشان زلف توست
یک بار هم به جانب آن مبتلا ببین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به انسانها میگوید که باید از زندگی خود و دنیای پیرامونشان با آگاهی بیشتری نگاه کنند. او تأکید میکند که انسان نباید خود را در ظواهر فریب دهد و باید به عمق وجود خود نگاهی بیندازد. او به ناپایداری دنیا اشاره میکند و میگوید که برای رسیدن به زندگی ابدی نباید خود را درگیر خواستههای دنیوی کرد. همچنین بر لزوم بینیازی از دنیا و آشنا شدن با حقیقت وجود تأکید میشود. پیشنهاد میشود که فرد به سادگی بزیید و از پیچیدگیهای زندگی دوری کند تا دریابد که در اصل کیست و به چه چیزهایی ارزش میدهد. در نهایت، شاعر انسان را به نفی تعلقات دنیوی دعوت میکند تا حقیقت را بهتر درک کند.
هوش مصنوعی: در پایان کار خود به آغاز آن نگاه کن؛ پیش از اینکه به زمین بیفتی و فراموش شوی.
هوش مصنوعی: خودبینان و کسانی که فقط به خود مینگرند، نمیتوانند به لذت واقعی و پیوسته زندگی دست یابند. در واقع، برای درک حقیقت و ماندگاری، باید ویژگیهای ظاهری را کنار گذاشت و به بازتابهای عمیقتری نگاه کرد، مانند این که چطور میتوان آب زندگی را در آینهای شفاف دید که در واقع همان سنگ است.
هوش مصنوعی: نمیتوان از پشت آینه به آرزوها نگریست، بلکه باید در روشنایی روز و در این دنیای فانی، با ملاقات واقعی مواجه شد.
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر خوی وحشی و سرسختی تو مانند دهان شیر است. برای رسیدن به آرامش و صفا، باید با جهان و آنچه در آن است، صلح و سازش برقرار کنی.
هوش مصنوعی: از یک آشنا شنیدهای که از هر دو جهان دوری کن و به نزدیکان بیگانه نگاه کن.
هوش مصنوعی: برای سبک شدن، باید خود را از هر چیز آزاد کنی؛ سپس میتوانی قدرت جذب را که مثل کهربا است، مشاهده کنی.
هوش مصنوعی: من را به چشم خودت کامل نتوانستی ببینی، پس دیدگاه خودت را کنار بگذار و فقط من را ببین.
هوش مصنوعی: طمع و حرص به مانند بیماری، انسان را درگیر کرده است. برای اینکه متوجه این وضعیت شوی، نگاهی به زندگی کسانی بینداز که هیچ چیز ندارند و در عین حال همچنان در انتظار دستیابی به بیشتر هستند.
هوش مصنوعی: آب در چشم زاهدان خشک و بیروح به نظر میرسد؛ اما اگر به دنیای واقعی و پر از رنگ و زندگی نگاه کنیم، چیزهای زیادی برای دیدن وجود دارد.
هوش مصنوعی: گاهی میتوان به راحتی به معنای سفر روحانی و معنوی رسید، اما بیوفایی و بیتوجهی به این معناست که ممکن است همین لحظات را زیر پا بگذاری و آنها را نادیده بگیری.
هوش مصنوعی: از آن بیخبری از ما که خود را نمیشناسی، یک بار به چشم ما نگاهی بینداز و خودت را ببین.
هوش مصنوعی: اگر به این موضوع اعتقاد نداری که دل ما را شکستهای، به یک روزنامه مراجعه کن و ببین چگونه به زیباییهای چهرهات اشاره شده است.
هوش مصنوعی: از نگرانی و بیتابی به خاطر دیدن کسی غافل مشو، لحظهای از خانه خارج نشو که کربلا را تماشا کنی.
هوش مصنوعی: صائب میگوید که او یکی از کسانی است که تحت تأثیر زیبایی و جذابیت زلف تو قرار گرفته است. او از تو میخواهد تا یک بار هم به آن دلبستگی و عشق نگاه کنی و متوجه حال و روز او شوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین
بر جان من ز جور فراقت جفا ببین
حالم عظیم ناخوش و دردم ز غم به دل
هستی طبیب دل تو به دردم دوا ببین
معنی نداند آنکه کند عیب در غمم
[...]
قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببین
آن چشم مست و آن نگه دلربا ببین
اجزای حسن او همه یک یک نگاه کن
وانگه بیا و حال من مبتلا ببین
من زارتر ز صورت مجنونم از غمش
[...]
کای مونس شکستهدلان، حال ما ببین
ما را غریب و بیکس و بیآشنا ببین
اولاد خویش را که شفیعان محشرند
در ورطهٔ عقوبت اهل جفا ببین
در خُلد، بر حجابِ دو کونْ آستین فشان
[...]
افشان خال بر رخ آن دلربا ببین
در روز اگر ستاره ندیدی بیا ببین
با غیر التفات نماید به رغم من
در مدعی نظر کن و در مدعا ببین
بیمار را چو پرسش بیمار رسم نیست
[...]
دلها فتاده در پی آن دل ربا ببین
سلطان ز پیش و لشکرش اندر قفا ببین
شکر گدای آن لب شکرفشان نگر
عنبر غلام آن سر زلف دوتا ببین
بر خال چهره زلف کجش را نگون نگر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.