گنجور

 
صائب تبریزی

همچشم آبله است دل اشکبار من

در پرده دل است گره نوبهار من

کشتی در آب گوهر من کار می کند

دریا ترست از گهر آبدار من

از پاک گوهری چو صدف در دل محیط

گهواره ای است بهر یتیمان کنار من

از ضعف نیست خاستنش چون خط غبار

بر صفحه دلی که نشیند غبار من

دارد نشاط روی زمین در کنار بحر

از گرد بی کسی گهر شاهوار من

چون حرف دور ازان لب میگون فتاده ام

میخانه ها کم است برای خمار من

چون گردباد، بال و پر سیر من شود

خاری که سربرآورد از رهگذار من

از سایه تخم سوخته را سبز می کند

سروی که قد کشد به لب جویبار من

در راه ابر نیست مرا چشم انتظار

چون عنبرست از نفس خود بهار من

آسوده از خرابی سیلاب فتنه ام

همواری من است چو صحرا حصار من

هر وادیی که آید ازو بوی خون، بود

از وحشت کناره طلب لاله زار من

بر صفحه زمین اثر از کوه غم نماند

تا آرمیده گشت دل بی قرار من

خورشید چون هلال شود پای در رکاب

چون پای در رکاب کند شهسوار من

دل می خورد ز قحط خریدار، عمرهاست

در سینه صدف گهر شاهوار من

صائب مرا نظر به خزان و بهار نیست

بر یک قرار جوش زند چشمه سار من

 
 
 
ناصرخسرو

تا کی کنی گله که نه خوب است کار من

وز تیر ماه تیره‌تر آمد بهار من؟

چون بنگری که شست بدادی به طمع شش

نوحه کنی که وای گل و وای خار من

چون من ز بهر مال دهم روزگار خویش

[...]

مسعود سعد سلمان

ای خوشدل ای عزیز گرانمایه یار من

ای نیکخواه یار من و دوستدار من

رفتی و هیچ گونه نیابی ز غم قرار

با خویشتن ببردی مانا قرار من

مهجورم و به روز فراق تو جفت من

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
امیر معزی

بربود روزگار تو را از کنار من

وز تن ببرد داغ فراقت قرار من

جفت دگر کسی و غمان تو جفت من

یار دگر کسی و فراق تو یار من

تو شادمانه جای دگر بر مراد خویش

[...]

وطواط

تا پسندی ز من سر زلف ، ای نگار من

شوریده گشت چون سر زلف تو کار من

بر عارض تو زلف تو گشتست بی قرار

زان بی قرار زلف ربودی قرار من

تو جفت دیگری شدی و درد جفت من

[...]

انوری

ای باد صبحدم خبری ده ز یار من

کز هجر او شدست پژولیده کار من

او بود غمگسار من اندر همه جهان

او رفت و نیست جز غم او غمگسار من

بی‌کار نیستم که مرا عشق اوست کار

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه