شکوه عشق جهانگیر را تماشا کن
دلی ز سنگ کن این شیر را تماشا کن
به انتظار اجل عمر را تباه مکن
بغل گشایی شمشیر را تماشا کن
ترا که چشم ز خوبان به حسن معنی نیست
برو قلمرو تصویر را تماشا کن
به جامه شفقی جلوه می کند هر روز
جوانی فلک پیر را تماشا کن
نهشت در جگر روزگار، عشق تو آب
حرارت دل این شیر را تماشا کن
اگر ز چشمه حیوان نظر ندادی آب
برهنه پیکر شمشیر را تماشا کن
ز روی درد تو چین در کمند آه فکن
گرهگشایی تأثیر را تماشا کن
نهشت یک دل آسوده در جهان زلفش
سبک عنانی تسخیر را تماشا کن
گره ز ابروی تدبیر باز کن صائب
گشاده رویی تقدیر را تماشا کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و عظمت عشق اشاره میکند و میخواهد احساسات و تجارب عمیق عاشقانه را به تصویر بکشد. او از خواننده میخواهد که به جای انتظار کشیدن برای پایان عمر، از زیباییها و جذابیتهای عشق و زندگی لذت ببرد. شاعر به مشخصههای گوناگون عشق، از جمله شور و حرارت آن، و همچنین درد و غم ناشی از دوری و جدایی، اشاره میکند. در نهایت، او تأکید میکند که باید زیباییهای زندگی و عشق را ببینیم و از آنها بهرهمند شویم.
هوش مصنوعی: عشق بینهایت و گستردهای را که همه جا را در بر میگیرد، مشاهده کن. دلی که سنگی و سخت به نظر میرسد، این قدرت عشق را مشاهده کن که چگونه میتواند آن را نرم و نازک کند.
هوش مصنوعی: عمر خود را در انتظار مرگ هدر نده، بلکه از لحظههای زندگی و زیباییهای آن لذت ببر.
هوش مصنوعی: تو که زیبایی را در چشمان خوبان نمیبینی، به زمین تصویر و زیباییهای آن نگاه کن و از آن لذت ببر.
هوش مصنوعی: هر روز، در رنگهای سپیده دم، جوانی آسمان کهن را میتوانی ببینی؛ پس به تماشای این زیبایی بپرداز.
هوش مصنوعی: در دل روزگار، عشق تو مثل آبی است که گرمای دل این شیر را تسکین میدهد. حالا میتوانی این صحنه را تماشا کنی.
هوش مصنوعی: اگر به چشمه حیات که نشان از زندگی و سرزندگی است توجه نکردی، حداقل به تماشای شمشیر بپرداز که برهنه و خود را نمایان کرده است.
هوش مصنوعی: از روی عشق و درد تو، با آهی عمیق، گرههای مشکلات را شل کن و تأثیر آن را تماشا کن.
هوش مصنوعی: در این دنیا، یک دل راحت را ببین که چگونه در زلفهای او به آرامش نشسته و احساس سبکی و راحتی میکند. قدرت تسخیر و تسلط او را مشاهده کن.
هوش مصنوعی: ای صائب، گرهی که از ابروی تدبیر بسته شده را باز کن و با روی گشاده به تماشای سرنوشت بنشین.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صفای گلشن کشمیر را تماشا کن
درین چمن من دلگیر را تماشا کن
ز شوق گلشن ایران، به هند در قفسم
اجازتم ده و شبگیر را تماشا کن
به جرم یک نگه از آتش فراقم سوخت
[...]
بیا بمیکده تأثیر را تماشا کن
جوانی خرد پیر را تماشا کن
مس وجود تو تا عاقلی نگردد زر
بعشق دل ده و اکسیر را تماشا کن
نه سوی بینی و نه مایه تا بخود نگری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.