حضور می طلبی سینه را مصفا کن
گهر پرست تو گنجینه را مصفا کن
ز خانه بصفا میهمان نگردد کم
همین تو سعی کن آیینه را مصفا کن
مه از گرفتگی آمد برون به جام زدن
تو هم به جام زدن سینه را مصفا کن
دگر برای چه روزست باده روشن؟
ز تیرگی شب آدینه را مصفا کن
نظر به صافی چشمه است جویباران را
به دشمنان دل پر کینه را مصفا کن
ذلیل می شود از رقعه طمع درویش
ز پینه خرقه پشمینه را مصفا کن
به لوح ساده توان کرد حسن را تسخیر
ز جوهر آینه سینه را مصفا کن
هلال آینه روشن است صائب حسن
تو همچو صبح همین سینه را مصفا کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.