گنجور

 
صائب تبریزی

ای لب لعل تو مهر لب شیرین سخنان

گوی چوگان خم زلف تو سیمین ذقنان

شمع فانوس خیالند ز بی آرامی

همه شب ز آتش سودای تو گل پیرهنان

هر کجا هست بتی، سنگ فلاخن سازند

گر ببینند گل روی ترا برهمنان

روی خندان تو تا انجمن آرا گردید

خنده شد گوشه نشین در لب شیرین دهنان

دست و تیغ تو مریزاد، که از پرتو او

شد چراغان جگر خاک ز خونین کفنان

تا قیامت نتوانست گرفتن خود را

هر که لغزید ز نظاره سیمین بدنان

شانه را دست شد از بی ادبی خشک اینجا

منه انگشت به گفتار پریشان سخنان

در همه روی زمین می شود انگشت نما

هر که چون می به تمامی شود از خودشکنان

غوطه در زهر چو طوطی خورد از دیده شور

هر که صائب شود از جمله شیرین سخنان

 
 
 
کمال خجندی

نوش کن خواجه علی‌رغم صُراحی‌شکنان

باده‌ای تلخ به یاد لب شیرین‌دهنان

بطلب یافت نشان از لب شیرین فرهاد

ره سوی لعل نبردند به جز کوهکنان

خاک بر فرق کسانی که زر و سیم به خاک

[...]

حافظ

شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان

که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان

مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت

گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان

تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود

[...]

صوفی محمد هروی

نوش کن خواجه علی رغم صراحی شکنان

باده تلخ به یاد لب شیرین دهنان

جامی

ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنان

تلخکام از لب میگون تو شیرین دهنان

با گل و بلبل اگر باد نه بوی تو رساند

آن چرا جامه دران آمد و این نعره زنان

دلق سالوس مرا پرده ناموس درید

[...]

امیرعلیشیر نوایی

ای شه صف‌شکنان خسرو ناوک‌فکنان

صد شکست از صف مژگان تو بر صف‌شکنان

تلخ‌کام از شکر لعل لبت نوش‌لبان

زهرخند از لب شیرین تو شیرین‌دهنان

از قدت پست شده سایه شمشادقدان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه