منه زنهار ای غافل ز حد خود قدم بیرون
که ریزد خون خود صیدی که آید از حرم بیرون
چه کشتی ها که از آب گهر می گشت طوفانی
عقیق آبدار او اگر می داد نم بیرون
تو چون در جلوه آیی از که می آید عنانداری؟
که دنبال تو از بتخانه می آید صنم بیرون
مجو از بی زبانان محبت ناله پردازی
که اینجا بی صریر از خامه می آید رقم بیرون
زمین چون آسمان در دیده ها می بود زنگاری
اگر می داد چون آیینه دلها زنگ غم بیرون
ندارد دانه ای جز خوردن دل دام صحبت ها
منه تا ممکن است از گوشه عزلت قدم بیرون
مشو غافل ز آه عجز با هر کس طرف باشی
که باشد فتح ازان جانب که آید این علم بیرون
دل صد چاک را از آه چون مانع توانم شد؟
که می آید به قدر شق سیاهی از قلم بیرون
میسر نیست تاب از زلف بردن لاله رویان را
کجا از موی آتش دیده آید پیچ و خم بیرون؟
کدامین بی خبر زد بر دل مجروح من خود را؟
که می آیدنفس از سینه چون تیغ دودم بیرون
سبکدستی که شوید گرد غم از دل نمی یابم
مگر تاک آورد از آستین دست کرم بیرون
نگردد راست هر پشتی که از منت دو تا گردد
نبرد از ماه نو صائب نشاط عید خم بیرون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به بیان هشدار و تأمل در زندگی و رابطه با عشق و زخمهای دل میپردازد. شاعر از خطرات و آسیبهای ناشی از طغیانی که در اثر عشق یا بیاحتیاطی به وجود میآید، سخن میگوید. او به زیباییها و ناپایداری عشق اشاره میکند و تأکید میکند که انسان باید از غفلت پرهیز کند و با دقت به دل و احساسات خود توجه کند. در این میان، وجود مشکلات و چالشهای ذاتی زندگی نیز مطرح میشود و شاعر با تصاویری از طبیعت و عشق، پیامهای عمیق فلسفی و احساسی را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: ای غافل، مراقب باش که پا را از حد خود فراتر نگذاری، زیرا این کار ممکن است به تو آسیب بزند. صیدی که از محدودهاش خارج شود، خود را در معرض خطر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: بیت اشاره دارد به کشتیهایی که در آبهای دریا به جستجوی جواهرات و الماسها میپردازند. این کشتیها در طوفانی از عقیق و زیبایی غرق میشوند، و اگر او (که ممکن است به شخص خاصی اشاره داشته باشد) اجازه میداد، این جواهرات از آب بیرون میآمدند. در واقع، این تصویر نشاندهنده ارزش و زیبایی چیزهایی است که در آب نهفتهاند و نیاز به ظهور دارند.
هوش مصنوعی: زمانی که تو خود را نشان میدهی، چه کسی جرات دارد به تو اعتراض کند؟ زیرا از معبد بتها، مجسمهها به دنبالت بیرون میآیند.
هوش مصنوعی: از کسانی که توان بیان feelings خود را ندارند، انتظار عشق و محبت نداشته باش؛ چرا که در اینجا بدون کلام، از قلم احساسات و افکار جاری میشود.
هوش مصنوعی: اگر زمین در نظرها مانند آسمان باشد، درد و غمها را همچون زنگهایی که بر روی آیینه دلها نشسته، به راحتی میتوان پاک کرد.
هوش مصنوعی: شخصی در این بیت میگوید: من هیچ خوراکی جز دل خودم ندارم که از آن تغذیه کنم، بنابراین تا جایی که امکان دارد، از صحبتهای دیگران دوری میکنم و در کنارهی عزلت و تنهایی خود میمانم.
هوش مصنوعی: به ناتوانی و ناامیدی دیگران توجه داشته باش و در گفتوگو با هر کسی، بدان که پیروزی از جایی حاصل میشود که علم و دانایی از آنجا نشأت بگیرد.
هوش مصنوعی: دل پر از درد و زخم را چگونه میتوانم از غم و آتش درونم بازدارم؟ چون هر چه درونم میریزد، به اندازه یک خط سیاه بر کاغذ مینویسد.
هوش مصنوعی: برداشتن گلبرگهای زیبا از موهای دختران لالهگون امکانپذیر نیست، چون موی آتشین و پرپیچ و خم آنها به سادگی قابل دیدن نیست.
هوش مصنوعی: کدام بی خبر، به دل مجروح من حمله کرده است؟ که نفس من چون یک تیغ از سینه بیرون میآید.
هوش مصنوعی: مَن نمیتوانم غم را از دل خود برانم و در این کار تنها تکیه بر مهارت و تواناییهای خود دارم، مگر اینکه از نیکی و لطف دیگران بهره گیرم.
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر مشکلات و سختیها خم شده باشد، به راحتی راست نمیشود. مانند ماه نو که تغییر میکند و در نهایت به شکل کامل خود برمیگردد، انسان نیز از شادی و خوشحالی در ایام عید شاداب و سرزنده میگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرو زین چشم تر ای اشک خونین دمبدم بیرون
شدم رسوا منه دیگر ز فرمانم قدم بیرون
به روز وصل خواهم چاک دل دوزم ز پیکانت
که ماند شادی و عشرت درون اندوه و غم بیرون
به صحرا وقت گل آن نیست لاله بلکه آتشها
[...]
ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیرون
دوصد موج حدوث آمد ز دریای قدم بیرون
رخت آئینه می جستی که بیند حسن خود کلی
ازآن از مخزن حرمت دل آمد محترم بیرون
زهی قدرت که انفاس لب جان پرورت دارد
[...]
شهید عشقم و از خاک من خون داده نم بیرون
وزان نم لاله خونین برآورده علم بیرون
گر از طوف حریم کعبه کویت خبر یابد
ز شوق آن پرد روح از تن مرغ حرم بیرون
در آب و آتشم، از دیده و دل، دم بدم، بی تو
[...]
نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرون
نمی آید ازاین دریادلان عمریست نم بیرون
سراب از حیله دنیاپرستان سر به صحرا زد
سزای آنکه در این عهد آید از عدم بیرون
ندارد احتیاج زیب و زینت عزت ذاتی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.