شمع را شب تیغ روشن از نیام آید برون
از سیاهی اختر پروانه شام آید برون
حسن کامل می شود در پرده شرم و حیا
از ته این ابر ماه نو تمام آید برون
سبزه می آید به دشواری برون از زیر سنگ
خط به تمکین زان لب یاقوت فام آید برون
می شود از آفتاب تند محشر خامسوز
از تنور خاک، نان هر که خام آید برون
از رهایی بیشتر باشد ز زندانش خطر
از تن خاکی چو جانی ناتمام آید برون
دیدن پنهان او نگذاشت در من زندگی
آه ازان روزی که این تیغ از نیام آید برون
نزل خاصان است صائب حرف شورانگیز عشق
از دو صد طوطی یکی شیرین کلام آید برون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون زبان در گفتگو، بیجا ز کام آید برون
هست شمشیری که در بزم از نیام آید برون
چون بباد لنگر آن خوشخرام آید برون
ناله صبحم بجهد از سینه شام آید برون
نیست در کام خرد چون میوه نارس قبول
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.