نیست ممکن پخته کس زین خاکدان آید برون
از تنور سرد هیهات است نان آید برون
جسم سوزان مرا خاک از دهن بیرون فکند
چون هما از عهده این استخوان آید برون؟
هر کجا بی پرده گردد روی آتشناک او
خود به خود آیینه از آیینه دان آید برون
ای که می خندی چو گل بر سینه صد چاک من
باش تا آن شاخ گل دامن کشان آید برون
تازه خواهد شد ز خجلت زخم دیرین ساله اش
گر به دعوی ماه با آن دلستان آید برون
شاخ گل بی تاب چون دست زلیخا می شود
یوسف ما چون ز طرف بوستان آید برون
تا دل از زلفش برآمد روی آسایش ندید
وای بر مرغی که شب از آشیان آید برون
راست سازد در کمان آهو نفس را همچو تیر
چون به عزم صید، آن ابرو کمان آید برون
لاف عشق بوالهوس ظاهر شد از آه دروغ
تیر کج رسوا شود چون از کمان آید برون
بی تأمل هر که دست از آستین بیرون کند
زردرو از باغ صائب چون خزان آید برون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان مسائلی درباره عشق، درد و جدایی میپردازد. شاعر با استفاده از استعارات و تشبیهات قوی، به توصیف حالتهای درونی خود و احساسات ناشی از عشق میپردازد. او به محدودیتهای انسانی و ناتوانی در فرار از سرنوشت اشاره میکند و به شدت خواسته میشود که عشق و زیبایی را در دنیای خود ببیند. در نهایت، تصاویر مختلفی از عشق و جدایی به تصویر کشیده میشود که نشاندهنده تناقضات و عمق احساسات انسانی است.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند از این خاکدان (دنیا) به مقداری پخته و کامل خارج شود؛ عجب است اگر از این تنور سرد، نان خوشمزهای بیرون بیاید.
هوش مصنوعی: این جمله به تصویر کشیدن وضعیتی است که بدن سوخته و آسیب دیدهای وجود دارد که نمیتواند به حال خود ادامه دهد، مانند پرندهای به نام هما که از عهده چالشها و مشکلات برمیآید. در واقع، تصویر میکند که چگونه قسمتهای فرسوده یا آسیبدیده نمیتوانند ادامه دهند و نیاز به رهایی و خروج از شرایط سخت دارند.
هوش مصنوعی: هر جا که زیبایی و جذابیت او آشکار باشد، مانند اینکه آینهای از آینهای دیگر بیرون میآید، هوش و فهمی را به همراه دارد که به راحتی میتوان آن را دید.
هوش مصنوعی: ای کسی که مانند گل میخندی، بیا و در کنار من باش تا آن شاخه گل با زیبایی و حلاوتش از دامن زمین بیرون بیاید.
هوش مصنوعی: اگر کسی که زخم قدیمی در دل دارد، به خاطر زیبایی و جذابیت ماه، از خجالت خود بیرون بیاید، دوباره حس تازگی و طراوت را تجربه خواهد کرد.
هوش مصنوعی: شاخ گل از آنقدر زیبایی و لطافت به تاب و تپش میافتد، مانند دستان زلیخا که از عشق یوسف به تلاطم درآمد. یوسف ما نیز وقتی از سوی باغ بیرون میآید، در نهایت شوق و جذبه خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: تا وقتی که دل از زلف محبوبش جداست، آرامش را نخواهد دید. افسوس به حال پرندهای که شب از لانهاش بیرون میآید.
هوش مصنوعی: نفس آهو با کمانش راست میشود، مانند تیر. هنگامی که به قصد شکار میآید، ابرویش همچون کمان بیرون میآید.
هوش مصنوعی: عشق حقیقی از دلِ رنجیده و احساسات واقعی برمیآید و دروغ و ظاهربینی نمیتواند آن را پنهان کند. وقتی عشق واقعی بهطور صادقانه ابراز شود، مانند تیرِ کمان درخشان و راست، قدرت خود را نشان میدهد و هرگونه نیرنگ و فریب را رسوا میکند.
هوش مصنوعی: هر کس که بدون فکر و تأمل از آستین خود دست بیرون بیاورد، مانند برگهای زردی که در فصل پاییز از باغ صائب میریزد، به زودی با مشکلات مواجه خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در غمم گر جان ز جسم ناتوان آید برون
کی غم آن راحت جانم ز جان آید برون
می مده ساقی مکن کاری که ناگه پیش خلق
سر لعل او بمستی از زبان آید برون
خواستم کآرم خدنگش را برون از استخوان
[...]
چون ز طرف باغ آن سرو روان آید برون
گل ز دنبالش چو سنبل موکشان آید برون
ریزد از خون غزالان حرم رنگ شکار
چون به عزم صید آن ابرو کمان آید برون
می گشاید جوی خون از مغز سنگ خاره را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.