شمه ای از حیرت عشق است دل پرداختن
با هزار آیینه در کف خویش را نشناختن
غنچه از من یاد دارد در حریم بوستان
از همه روی زمین با گوشه دل ساختن
گر مجرد سیرتی، چون دار می باید ترا
خانه را از غیر اسباب فنا پرداختن
سایه اول بر سر شوریده ما می کند
هر سبکدستی که می آید به چوگان باختن
ماه تابان کیست تا از من تواند تاب برد؟
پیش هر ناشسته رویی رنگ نتوان باختن
رو به هر جانب که آرد در حصار آهن است
هر که را باشد سلاحی چون سپر انداختن
شوق چون پا در رکاب بی قراری آورد
می توان با مرکب چوبین بر آتش تاختن
این جواب آن غزل صائب که ملا گفته است
عاشقی دانی چه باشد، جان و دل پرداختن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به بیان حیرت و شگفتی عشق میپردازد و نشان میدهد که چگونه انسان در عشق به خود و دیگری غافل میشود. با استفاده از تمثیلها، شاعر به توصیف احساسات عمیق و دلهرهآور ناشی از عشق و درگیریهای آن میپردازد. او اشاره میکند که عشق همچون غنچهای به یادگار در دل میماند و زندگی را با وجود ناپایداریهای آن میسازد. در نهایت، عشق را به عنوان حالتی توصیف میکند که همزمان میتواند دل آشوب و آرامش را به ارمغان آورد.
هوش مصنوعی: عشق نوعی شگفتی است که دل را به سمت خود میکشد، به طوری که انسان در میان هزاران تصویر وReflection، خود را گم میکند و نمیتواند خود واقعیاش را بشناسد.
هوش مصنوعی: غنچه به یاد من در باغ گلهاست و در دل خود با تمام دنیای زمین ارتباط خاصی برقرار کرده است.
هوش مصنوعی: اگر انسانی بیغش و بیآلایش هستی، باید خانهات را از چیزهایی که باعث زوال و فنا میشوند، پاکسازی کنی.
هوش مصنوعی: اولین سایهای که بر سر ما میافتد، از سوی هر کسی است که بدون دقت و توجه به میدانی میآید که به نوعی بازی و رقابت ختم میشود. این نشاندهنده تأثیر فوری و گاهی منفی کسانی است که با بیتوجهی وارد میدان میشوند.
هوش مصنوعی: کیست این ماه نورانی که بتواند تابش آن را تحمل کند؟ در برابر هر کسی که هنوز خود را نشسته و مرتب نکرده، نمیتوان به راحتی رنگ باخت.
هوش مصنوعی: هر کسی که در محاصره و محدودیت قرار دارد، به هر سو که برود، میداند که در برابر خطرات نیاز به دفاع دارد و در این شرایط، اگر سلاحی داشته باشد، باید از آن استفاده کند.
هوش مصنوعی: شوق و اشتیاق مانند اسبی است که در مسیر بیقراری حرکت میکند. در چنین حالی، میتوان با وسیلهای ساخته شده از چوب بر روی آتش دوید.
هوش مصنوعی: عاشقی یعنی تمام وجودت را در راه کسی یا چیزی بگذاری و به خاطر آن جان و دل بسوزانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کی تواند هرکس از خود عاشقی بر ساختن
لافِ مُشتاقی زدن معشوق را نشناختن
شرطِ شوقِ دوستانِ بیغرض دانی که چیست
نام و ننگ و مال و ملک و جسم و جان درباختن
بیخبر تا کی زهستی لاف دینداری زدن
[...]
گر شود بر خاک کویت فرصت سر باختن
خویش را خواهد سرشک اوّل به پیش انداختن
گفته ای چو نی ز غم کو هر شبی مهمان تست
می خورم غم تا دمی با او توان پرداختن
در طریق شب نشینان عاشقی دانی که چیست
[...]
ای نگاهت آهوان را گرم بازی ساختن
کمترین بازی سوار از پشت زین انداختن
غمزهات شغل آن قدر دارد که در صید افکنی
میتواند کم به بسمل ساختن پرداختن
هرکه را زخمی زدی سر در قفای او منه
[...]
عاشق صادق نیندیشد ز آتش تاختن
زر خالص را محابا نیست از بگداختن
روزگاری را که کردم صرف تسخیر بتان
می توانستم دو عالم را مسخر ساختن
آبرویی را که کردم صرف این بی حاصلان
[...]
آن کمان ابرو کند چون میل تیر انداختن
ناوک او را نشان میباید از جان ساختن
سروران چون گو به پای توسنش بازند سر
چون کند آن شهسوار آهنگ چوگان باختن
داد مظلومان بده تا چند ای بیدادگر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.