ما نقل باده را ز لب جام کرده ایم
عادت به تلخکامی از ایام کرده ایم
دانسته ایم بوسه زیاد از دهان ماست
صلح از دهان یار به پیغام کرده ایم
از ما متاب روی که از آه نیمشب
بسیار صبح آینه را شام کرده ایم
ما را فریب دانه نمی آورد به دام
کز دانه صلح با گره دام کرده ایم
در حسرت بنفشه خطان زمانه است
چشمی که ما سفید چو بادام کرده ایم
در آخرین نفس کفن خویش را چو صبح
از شوق کعبه جامه احرام کرده ایم
ما همچو آدم از طمع خام دست خویش
در خلد نان پخته خود خام کرده ایم
سازند ازان سیاه رخ ما که چون عقیق
هموار خویش را ز پی نام کرده ایم
چشم گرسنه حلقه دام است صید را
ما خویش را خلاص ازین دام کرده ایم
صائب به تنگ عیشی ما نیست میکشی
چون لاله اختصار به یک جام کرده ایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار نشاندهندهی افکار و احساسات شاعر در مورد عشق، جدایی و رویارویی با تلخیهای زندگی است. شاعر از ناپایداری خوشیها و سختیهای عاطفی صحبت میکند و به تأثیرات عشق و فراق بر زندگیاش اشاره میکند. او میگوید که به برخی موارد تلخ و ناکامی عادت کردهاند و تلاش میکنند که از تجاربشان درس بگیرند. همچنین به زیباییهای عشق و انتظارهای غیرممکن اشاره میشود. در نهایت، شعر به بیان ناخوشیها و یأس شاعر اشاره دارد، در حالی که او همچنان در پی حاصلخیز کردن زندگیاش است.
هوش مصنوعی: ما از لب جام، شراب را به دیگران میرسانیم و به دلیل تجربههای تلخی که در گذشته داشتهایم، به این عادت دچار شدهایم.
هوش مصنوعی: ما میدانیم که بوسهها بهراحتی از دهان ما صادر میشوند، اما صلح و آشتی از جانب محبوبمان اعلام شده است.
هوش مصنوعی: از ما دور نشو و از این غم و اندوه نگریز که ما در دل شب و با آههایی که کشیدیم، صبح را به غم و سیاهی تبدیل کردهایم.
هوش مصنوعی: ما به راحتی فریب وعدههای زودگذر را نمیخوریم، زیرا از ابتدا با نیت صلح و آرامش، خود را در این دام قرار دادهایم.
هوش مصنوعی: چشمی که ما به سفیدی بادام درآوردهایم، در حسرت زیبایی بنفشههاست؛ این نشان میدهد که دنیای پیرامون به ما طعنه میزند.
هوش مصنوعی: در آخرین لحظه زندگی، مانند صبح که به خاطر شوق زیارت کعبه لباس احرام به تن میکند، ما هم آمادهاید.
هوش مصنوعی: ما مانند آدمی هستیم که به خاطر طمع و آرزوهای بیفایدهاش، دست خود را از نعمتهای بهشتی کوتاه کرده و به چیزهای بیارزش دل بستهایم.
هوش مصنوعی: ما سیاهچهرهها را به گونهای میسازیم که مانند عقیق صاف و یکدست هستند و برای نامی که داریم، تلاش میکنیم.
هوش مصنوعی: چشم گرسنه به مانند دامی است که طعمه را به سمت خود کشانده و اسیر میکند. اما ما توانستهایم خود را از این دام نجات دهیم.
هوش مصنوعی: ما به خاطر زندگی سخت و ناگوار، نمیتوانیم به راحتی بیندیشیم. مانند گل لاله که به خاطر محدودیتش، تنها به یک جام از شراب بسنده کردهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
با زلف بیقرار تو آرام کردهایم
روز حیات خویش بدو شام کردهایم
هرگه که داد ساقی عشق تو دُرد درد
دلها کباب و کاسهٔ سر جام کردهایم
بر چشم و بر لب تو نهادیم چشم دل
[...]
شب در نظارة رخش ابرام کردهایم
صد کار پخته از نگهی خام کردهایم
مازادة دیار قفس با شکست بال
پرواز سرحدِ شکنِ دام کردهایم
کاری به مدّعا نشود جز به وصل یار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.