از زلف یار رنگ دگر برگرفتهایم
مومیم اگر چه نکهت عنبر گرفتهایم
پیش کسی دراز نگشته است دست ما
ما چون چنار از آتش خود درگرفتهایم
چون سر برآوریم ز دریا، که چون صدف
گوهر به آبروی برابر گرفتهایم
با دست رعشهدار چو شبنم درین چمن
دامان آفتاب مکرر گرفتهایم
گر دست ما تهی است ز سیم و زر نثار
از چهره آستان تو در زر گرفتهایم
کیفیت جوانی ما را خمار نیست
کز دست پیر میکده ساغر گرفتهایم
ما را به روی گرم چراغ احتیاج نیست
کز بال و پرفشانی خود درگرفتهایم
باور که میکند که درین بحر چون حباب
سر دادهایم و زندگی از سر گرفتهایم؟
در مشت خار ما به حقارت نظر مکن
کز دست برق، تیغ مکرر گرفتهایم
صائب ز نقطهریزی کلک سخنتراز
روی زمین تمام به گوهر گرفتهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی عشق و احساسات انسانی را به تصویر میکشد. شاعر از زیباییهای یار و تأثیر آن بر جان و دلش صحبت میکند. او با اشاره به ویژگیهای طبیعی و استعارهها میگوید که اگرچه او در زندگی مادی کمبضاعت است، اما از عشق و زیبایی یار پر شده و به نوعی غنای روحی رسیده است. شاعر به جوانی و سرزندگی خود اشاره میکند و میگوید که نیازی به چیزهای مادی ندارد، بلکه از عشق و زیباییهای طبیعی زندگی خود بهرهمند است. در نهایت، او به ارزش کلمات و هنر خود اشاره کرده و میگوید که آثارش به طرز خاصی درخشان و ارزشمند هستند.
هوش مصنوعی: ما از زیبایی و جذابیت معشوق رنگ و بویی تازه گرفتهایم، هرچند که نرمی و لطافت ما به مانند عطر خوش عنبر است.
هوش مصنوعی: ما هرگز برای درخواست یا طلب کمک پیش کسی نرفتهایم، چرا که مانند درخت چنار که از آتش خودش میسوزد، خودمان را به مشکلات انداختهایم.
هوش مصنوعی: زمانی که از دریا بیرون بیاییم، مثل این است که گوهری را مانند صدف در ظاهر خود جای دادهایم.
هوش مصنوعی: با دستانی لرزان مانند شبنم در این باغ، دوباره دامان آفتاب را گرفتهایم.
هوش مصنوعی: اگرچه ما از مال و ثروت خالی هستیم، اما از زیبایی و جلال تو بهرهمند شدهایم و این ارزشی بزرگتر از داراییهای مادی است.
هوش مصنوعی: جوانی ما دیگر حالت مستی و شادابی ندارد، چون از دست پیر در میخانه دیگر هیچ نوشیدنیای نداریم.
هوش مصنوعی: ما به روشنایی چراغ نیاز نداریم، چون خودمان با بال و پر گستردهامان نورافشانی کردهایم.
هوش مصنوعی: آیا کسی باور میکند که ما در این دریا مانند حبابهایی سر برآوردهایم و زندگی را از نو آغاز کردهایم؟
هوش مصنوعی: در دست ما خارهای زشت و ناچیز است، اما به ارزش ما خرده نگیرید، چرا که از قدرت و تاثیر برق، دوباره شمشیری گرفتهایم.
هوش مصنوعی: صائب با دقت و مهارت، هنر نویسندگی خود را به بهترین شکل به تصویر کشیده و از کلمات مانند جواهرات بهره برده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما هر چه آن ماست ز ره بر گرفتهایم
با پیر خویش راه قلندر گرفتهایم
در راه حق چو محرم ایمان نبودهایم
ایمان خود به تازگی از سر گرفتهایم
چون اصل کار ما همه روی و ریا نمود
[...]
ما حاصل از جهان غم دلبر گرفته ایم
وز جهان بجان دوست که دل برگرفته ایم
زین در گرفته ایم بپروانه سوز عشق
چون شمع آتش دل ازین در گرفته ایم
با طلعتت زچشمه ی خور دست شسته ایم
[...]
دیگر هوای عشق تو در سر گرفتهایم
عشق رخ چو ماه تو از سر گرفتهایم
بر یاد آن دو چشم و لب لعل دلکشت
از بادهٔ خیال تو ساغر گرفتهایم
دایم خیال قدّ چو سرو روان تو
[...]
ماییم کز جهان همه دل برگرفتهایم
جان دادهایم و دامن دلبر گرفتهایم
مست و خراب و عاشق و رندیم و بادهنوش
آب حیات از لب ساغر گرفتهایم
چون مذهب قلندر رندی و عاشقی است
[...]
ما ای صنم هوای تو از سر گرفتهایم
چون شمع ز آتش دل خود درگرفتهایم
دل برگرفتهایم ز هستی خویشتن
زان پس هوای همچو تو دلبر گرفتهایم
بهر غذای طوطی طبع سخن گذار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.