از روی نرم سرزنش خار می کشم
چون گل ز حسن خلق خود آزار می کشم
آزاده ام، مرا سر و برگ لباس نیست
از مغز خود گرانی دستار می کشم
هر چند شمع راهروانم چو آفتاب
از احتیاط دست به دیوار می کشم
آیینه پاک کرده ام از زنگ قیل و قال
از طوطیان گرانی زنگار می کشم
جان می رسد به لب من شیرین کلام را
تا حرف تلخی از دهن یار می کشم
نازی که داشتم به پدر چون عزیز مصر
در غربت این زمان ز خریدار می کشم
مژگان صفت به دیده خود جای می دهم
از پای هر که در ره او خار می کشم
از بس به احتیاط قدم می نهم به خاک
دست نوازشی به سر خار می کشم
بی پرده تر چو بوی گل از برگ می شود
هر چند پرده بر رخ اسرار می کشم
صائب به هیچ دل نبود دیدنم گران
بار کسی نمی شوم و بار می کشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات عمیق و دشواریهایی که در زندگیاش تجربه میکند صحبت میکند. او به نوعی سرزنش و غم ناشی از زیبایی و خوبی خود اشاره دارد و از بار سنگینی که به دوش میکشد، ابراز ناراحتی میکند. شاعر تلاش میکند تا در برابر مشکلات و سختیها، مراقب و محتاط باشد و در عین حال به زیباییها و لطافتهای زندگی اعتراف میکند. او با نمادهایی مانند شمع، آیینه و گل، عشق و درد را به تصویر میکشد و در نهایت به این نکته میرسد که نمیخواهد بار کسی باشد و خود را به عنوان مردی آزاده معرفی میکند که با وجود تمام دشواریها، به راه خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: من از لطافت و خوشرفتاریام رنج میبرم، همانطور که از زیبایی گل خار میکشم.
هوش مصنوعی: من آزاد هستم و وابسته به ظواهر نیستم. اگرچه لباس مخصوصی ندارم، اما از درون خودم ارزش و سنگینی را حس میکنم.
هوش مصنوعی: هرچند که وجود من مثل شمعی است که راه را روشن میکند، اما مانند آفتاب با احتیاط رفتار میکنم و برای احتیاط به دیوار دست میزنم.
هوش مصنوعی: آینه را از کثیفی و شائبهها پاک کردهام و از طوطیهای پرسر و صدا و زنگزده دوری میکنم.
هوش مصنوعی: زندگی برای من به سختی پیش میرود و به مرز ناامیدی رسیدهام، اما یک جمله نامطبوع از معشوق باعث میشود که این وضعیت غمانگیز را تحمل کنم.
هوش مصنوعی: من به خاطر ناز و زیبایی که داشتم، مانند عزیز مصر (یعنی یوسف) در این روزهای سخت و غربت، از خریدار (دوست یا معشوق) دوری میکنم.
هوش مصنوعی: من اشکهایم را در چشمانم قرار میدهم و از هر کسی که در راه او درد و رنج میکشم، به خاطر همان شوق و عشق، دلگیر نمیشوم.
هوش مصنوعی: به خاطر احتیاطی که در قدم برداشتن دارم، به آرامی و با احتیاط به زمین نزدیک میشوم و انگار میخواهم با محبت، بر خاری که روی زمین است، دستی بکشم.
هوش مصنوعی: وقتی بوی گل از برگش پراکنده میشود، تابیدن نور و روشنایی بر پردههای پنهان بزرگتر میشود. هرچند سعی میکنم پنهان بمانم و اسرار را پوشانده نگهدارم، اما حس و حال من به وضوح نمایان است.
هوش مصنوعی: من هیچ دلی ندارم که دیدن من برایش سنگین باشد؛ من کسی نیستم که بار سنگینی شوم و فقط بار را تحمل میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فریاد از این جفا که من از یار می کشم
اندک همی شمارم و بسیار می کشم
خاکم که کوب می خورم و پست می شوم
مورم که رنج می برم و بار می کشم
گر از جفای او دلم افگار می شود
[...]
آزارها ز یار جفا کار می کشم
تا کار او جفاست من آزار می کشم
غم می کشم ز یار و شکایت نمی کنم
غم نیست چون غمیست که از یار می کشم
بر من شدست این سبب طعنه دگر
[...]
از دست دهر محنت بسیار می کشم
آئینه وار هر نفس آزار می کشم
در آتشم چو پنبه داغ از ملایمت
از طبع سازگار خود آزار می کشم
یک رهبرم درین ره تاریک برنخورد
[...]
اول سری به رخنه دیوار می کشم
دیگر به آشیانه خود خار می کشم
سوزن تمام چشم شد از انتظار و من
با ناخن شکسته ز پا خار می کشم
چون زاهدان به مهره گل دل نبسته ام
[...]
از دهر بس که کلفت بسیار می کشم
از همنفس چو آئینه آزار می کشم
شمعم ز گریه کلفت بسیار می کشم
از نور چشم خویش من آزار می کشم
از بخت تیره بر هوس دل نمی رسم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.