رنگین شده است بس که ز خونین ترانهام
مرغان غلط کنند به گل آشیانهام
هر پاره از دلم در توحید میزند
یک نقش بیش نیست در آیینهخانهام
دل خوردن است قسمتم از گرد خوان چرخ
از مرکز خودست چو پرگار دانهام
چون موجه سراب درین دشت آتشین
از پیچ و تاب خویش بود تازیانهام
چشمم چو شمع نیست به جام و سبوی کس
از گریهٔ خود است شراب شبانهام
سودای زلف سلسلهجنبان گفتگوست
کوته نمیشود به شنیدن فسانهام
آن بلبل غریب نوایم که در چمن
ننشست جوش سینه گل از ترانهام
مستغنیام ز خلق که اکسیر عشق ساخت
چون آفتاب چهره زرین خزانهام
چون غنچه داشتم دل جمعی درین چمن
بر باد داد یک نفس بیغمانهام
صائب ز جای خود نبرد حرف حق مرا
از تیر راست، روی نتابد نشانهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و درونی شاعر اشاره دارد. شاعر با بیان رنگین شدن زندگیاش به خاطر درد و غم ناشی از عشق، به تصویر کشیدن حسرت و تنهایی پرداخته است. او از توحید، عشق، غم و زیباییهای ناپایدار زندگی سخن میگوید. دلش پر از عشق و اشتیاق است، اما در عین حال احساس تنهایی و غربت میکند. شاعر از وابستگی به گریه و عشق خود یاد کرده و نشان میدهد که چگونه این احساسات، زندگیاش را رنگین کردهاند. در نهایت، او به این نکته اشاره دارد که نیروی حقیقت نمیتواند او را از راه خود منحرف کند.
هوش مصنوعی: به خاطر اشعار غمآلود و خونینی که سرودهام، دنیای周افه و رنگین شده است، به طوری که پرندگان در آشیانهام نغمههای غمانگیز را میخوانند و به اشتباه در گلها به پرواز در میآیند.
هوش مصنوعی: هر قسمت از دل من در یگانگی، تنها یک تصویر است که در آینهخانهام میتابد.
هوش مصنوعی: تقدیر من این است که به دلخوری و ناراحتی بگذرانم، زیرا زندگیام به دور از مرکزیت و محور خودم میچرخد، و من مانند دانهای هستم که در پرگار، جابجا میشود.
هوش مصنوعی: در دشت گرم و سوزان، مانند سراب، پیچی و تاب وجود دارد که همچون تازیانهای به من ضربه میزند و آزارم میدهد.
هوش مصنوعی: چشمم مثل شمع خاموش است و هیچ کس همراه من نیست. از غم و اشکی که ریختهام، شبنمهای شبانه برایم بهدست آمده است.
هوش مصنوعی: علاقه و شوق من به محبوبی که زلفی پیچیده و زیبا دارد، داستانی طولانی و پررمز و راز است که هرگز با گفتن و شنیدن به پایان نمیرسد.
هوش مصنوعی: بلبل غریب من که در باغ ننشسته است، صدای آتشین سینهام از سر آواز و آهنگ من است.
هوش مصنوعی: من به دیگران نیازی ندارم، زیرا عشق مانند اکسیر ارزشمندی در زندگیام وجود دارد که مانند آفتاب، چهرهام را زیباتر کرده و درونم را پر از ثروت و ارزش کرده است.
هوش مصنوعی: زمانی که دلشاد و خوشحال بودم، مانند یک غنچه در این باغ، ناگهان همه چیز به باد رفت و حالا بیغم و بیخیال هستم.
هوش مصنوعی: حرف حق من را از جای خود تکان نمیدهد و حقیقتی که برای من روشن است، هرگز نمیتواند از سمت درست منحرف شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشم منی و خانه تو چشم خانهام
حقالقدوم تو گهر دانه دانهام
چون مردمان خانه چشمم میان آب
از بس که آب دیده گرفتهست خانهام
اکنون که زیر ران تو رام است رخش حسن
[...]
گمنام بس که همچو وفا در زمانهام
کس جز شکست راه نیابد به خانهام
عمریست چون نفس به تپیدن فسانهام
از عافیت مپرس دل است آشیانهام
در قلزمی که اوج و حضیضش تحیر است
موج خیالم و به خیالی روانهام
آهم چو دود آتش یاقوت گل نکرد
[...]
با آنکه در قلمرو هستی یگانهام
بر گوش روزگار، گران چون فسانهام
نه دشمنم به پهلوی خود جا دهد نه دوست
در آب همچو موج و در آتش زبانهام
هرجا که دام وا شود آنجا مجاورم
[...]
هرگز نیافت کس اثری در ترانهام
جز اینکه سوخت خار و خس آشیانهام
نبود زبان که آگهت از سوز دل کنم
این شعله بین که میکشد از دل زبانهام
یک ره چو بوسم آن لب شیرین که نیست خوش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.