در عین وصل داغ جدایی چو لاله ام
خالی و پر ز ماه چو آغوش هاله ام
شد تشنه تر ز باده روشن پیاله ام
خالی و پر ز ماه چو آغوش هاله ام
مجنون من به گوش فلک حلقه می کشید
روزی که بود ناف غزالان پیاله ام
هر دانه ای به دام نمی آورد مرا
باشد ز کوه قاف چو عنقا نواله ام
پیر مرا فسرده نسازد چو دیگران
با کهنگی جوان چو می دیر ساله ام،
ز افسردگی اگر می لعلی کنم به جام
چون لاله خون مرده شود در پیاله ام
داغی که بود بر جگر از چشم لیلیم
شد تازه از سیاهی چشم غزاله ام
دیگر عنان دل نتواند نگاه داشت
صائب به گوش هر که رسد آه و ناله ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و تناقضهای درونی شاعر است. وی در حالی که به وصال و عشق اشاره میکند، از درد جدایی و تشنگی خود نیز سخن میگوید. تصویر لاله و پیاله نمادهایی از زیبایی و غم هستند. شاعر به یاد عشقهای گذشته و حسرت آنها میپردازد و تأکید میکند که با وجود پیری، هنوز روح جوانی دارد. او همچنین نشان میدهد که چگونه درد و افسردگی میتواند تأثیری عمیق بر وجودش بگذارد. در نهایت، او بیان میکند که دیگر نمیتواند احساساتش را پنهان کند و صدای آه و نالهاش به دیگران میرسد.
هوش مصنوعی: در حالی که به محبوب خود نزدیکم و از محبت او بهرهمند هستم، احساس درد جدایی را در خود حس میکنم. مانند لالهای که ظاهراً پررنگ و شاداب است، اما در درونش احساس خالی بودن میکند. احساس میکنم که پر از زیبایی هستم، اما همچنان در دل، حس جدایی را دارم.
هوش مصنوعی: من بیش از پیش تشنه شدهام، گنجایش پیالهام خالی است و به اندازهی ماه، آغوشم پر شده است.
هوش مصنوعی: مجنون من یک روز به آسمان فریاد میکشید و به همه نشان میداد که چگونه غزالهای زیبای من به دنیا آمدهاند.
هوش مصنوعی: هر دانهای نمیتواند مرا فریب دهد و به دام بیندازد؛ زیرا من مانند پرندهی اسطورهای عنقا هستم که از قلهی کوه قاف زندگی میکنم.
هوش مصنوعی: پیرم مرا دلسرد نکند مانند دیگران که با گذشت زمان، جوانی را که کهنه شده است، به بیاعتباری میسنجند. مثلم مانند شراب کهنه شدهام که هر سال با گذشت زمان بهتر میشوم.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر اندوه و ناراحتی خود، نیکویی و شادی را در میخوارگی جستجو کنم، مانند لالهای که پژمرده شده، خون من در پیالهام جاری خواهد شد.
هوش مصنوعی: درد و رنجی که از نگاه معشوق در دلم نشسته بود، اکنون با چشمهای غزالهام احساس تازگی و زنده بودن میکند.
هوش مصنوعی: دیگر نمیتوانم کنترل احساساتم را در دست بگیرم، صائب، هر کسی که صدای ناله و آه من را بشنود، متوجه حال خرابم خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نالم همی و سود نبینم ز نالهام
فریاد من نمیرسد این اشک ژالهام
با آنکه نیست هیچ به فردا امید من
باشد ذخیره محنت پنجاهسالهام
یک لقمه بیجگر ندهد ور دهد فلک
[...]
از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام
باری چو لاله سوخته یک پیاله ام
من خود چه اختیار به می داشتی و جام
گر پیر ره پیاله نکردی حواله ام
پیری بسال نیست بمعنی بود یقین
[...]
لب تر نکرده از می هستی پیاله ام
داغ تو کرده گل به گریبان چو لاله ام
تا چون جرس زبان فغانم گشوده اند
دل گشته است یک گره از تار ناله ام
ساقی زیک پیاله خرابم بهار کو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.