هوالغفور ز جوش شراب میشنوم
صریر باب بهشت از رباب میشنوم
تفاوت است میان شنیدن من و تو
تو بستن در و من فتح باب میشنوم
بر آستان خرابات چون نباشم فرش؟
که بوی زندهدلی زان تراب میشنوم
دویدن می گلرنگ را به کوچه رگ
به صد رسایی آواز آب میشنوم
صفای پردگیان خیال میبینم
صدای پای غزالان خواب میشنوم
ترانهای که سر دار از آن شود رنگین
به هرچه مینگرم بیحجاب میشنوم
صدای شهپر جبریل عشق هر ساعت
ز رخنه دل پر اضطراب میشنوم
مگر ز سیر بناگوش یار میآید؟
که بوی یاسمن از ماهتاب میشنوم
مگر ز صحبت دلهای گرم میآیی؟
که از لباس تو بوی کباب میشنوم
چه حرفهای خنک صائب از سیاهدلان
به پشتگرمی آن آفتاب میشنوم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات و تجربیات شاعر در مورد عشق، زیبایی و ارتباطت روحی او با معشوق میپردازد. شاعر از شنیدن صداها و عطرها سخن میگوید که او را به شادی و شگفتی میبرد. او تفاوت بین احساسات خود و دیگران را توضیح میدهد و به توصیف زیباییها و ظرافتهای لحظات عاشقانه میپردازد. در این میان، بوی گلها، صدای آب و احساساتی چون اضطراب و آرامش به تصویر کشیده میشوند. در نهایت، شاعر از گفتگوهای دلنشین و حال و هوای روحانی عشق سخن میگوید.
هوش مصنوعی: من از خروش شراب، صدای دلنواز در بهشت را میشنوم که به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: میان شنیدن تو و شنیدن من تفاوتی وجود دارد. تو در را میبندی و من در را باز میکنم.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم در درگاه خراباتیها جایی نداشته باشم؟ وقتی که عطر زندگی و شادابی را از خاک آنجا حس میکنم.
هوش مصنوعی: صدای آرام و دلنشین آب را میشنوم که در کوچهها جاری است و همزمان، گلهای رنگارنگ را میبینم که مانند درختان در حال رشد و زیبایی هستند.
هوش مصنوعی: در عالم خیال، زیبایی پردگیان را مشاهده میکنم و صدای پای غزالان در خواب به گوشم میرسد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به آن نگاه میکنم، به وضوح و بدون هیچ پردهای به گوشم میرسد؛ مثل یک ترانهای که به خاطر شنیدنش، دلم شاد و رنگین میشود.
هوش مصنوعی: هر لحظه صدای بال زدن فرشته عشق را از اعماق دل نگرانم میشنوم.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است بوی خوش یاسمن از ماهتاب به گوشم برسد، مگر اینکه عطر خود یار از دور بیاید؟
هوش مصنوعی: آیا از طرف کسانی با دلهای گرم و صمیمی آمدهای؟ چون بوی کباب از لباس تو به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: کلامهای دلچسب و نیکوی صائب را از افرادی با دلهای تیره میشنوم که به نور و روشنی آن خورشید تکیه دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حکایت رخت از آفتاب می شنوم
حدیث لعل لبت از شراب می شنوم
ز آب چشمه هر آن ماجرا که می رانم
ز چشم خویش یکایک جواب می شنوم
کسی که نسخه ی خط تو می کند تحریر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.