به توبه راهنمون گشت باده نابم
کمند دولت بیدار شد رگ خوابم
مرا به گوشه ظلمت سرای خود ببرید
که زخم دیده نمکسود شد ز مهتابم
به پای خم برسانید سجده ای از من
که زنده در ته دیوار کرد محرابم
چه عقده وا شود از دل به زهد خشک مرا
چه دانه خرد کند آسیای بی آبم
به حکمت از لب من مهر خامشی بردار
که پر چو کوزه سربسته از می نابم
من رمیده کجا تنگنای چرخ کجا
حریف شیشه سر بسته نیست سیمابم
ز من تلاطم این بحر بیکنار مپرس
که خوشتر از کمر وحدت است گردابم
شده است یک گره از پیچ و تاب رشته من
هنوز چرخ سبکدست می دهد تابم
نشد به یار رسد نامه شکایت من
غبار گشت به نزدیک بحر سیلابم
زبان شکوه بود سبزه تخم سوخته را
از آن نمی دهد این چرخ شیشه دل آبم
ز چشم شور فلک امن نیستم صائب
و گر نه در گذر سیل می برد خوابم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات عمیق و دشواریهای روحی شاعر است. او از توبه و دگرگونی در زندگی خود سخن میگوید و به کمند تقدیر و دولت بیدار اشاره دارد. شاعر به نیاز به سکوت و آرامش در گوشهای تاریک اشاره کرده و از زخمهای درونیاش و تأثیرات آن بر روحش سخن میگوید. او در تلاش است تا در برابر فشارها و مشکلات زندگی، خصوصاً در برابر زهد و دوری از دنیا، تاب بیاورد. بهعلاوه، از تنهایی و عدم توانایی در برقراری ارتباط با دیگران ابراز نارضایتی میکند و به کشمکشهای درونی خود و جستجوی آرامش اشاره میکند. در نهایت، او به عدم امنیت و آرامش در دنیای بیرون و اثراتی که این ناامنی بر او دارد، پرداخته است.
هوش مصنوعی: با نوشیدن بادهی ناب، سرنوشت من به خوبی رقم خورد و حالا به سمت توبه میروم، دلم بیدار شده و آماده است تا به خواب عمیق نرود.
هوش مصنوعی: مرا به جایی تاریک و دور از نور ببرید، چرا که جراحتهایم از روشنایی ماه بهبود یافته و دوباره آسیبدیده شدهاند.
هوش مصنوعی: بخشی از وجودم را به احترام به پای جایگاه مقدس خم کنید، چرا که زندهام اما در دل دیوار، محل عبادت و راز و نیازم قرار دارد.
هوش مصنوعی: دل من از زهد خشک و بیروح چیزی نمیگیرد و به جای اینکه از این شرایط آزاد شود، بیشتر در تنگنا قرار میگیرد. همچون آسیابی که بیآب است و نمیتواند دانهای را خرد کند، من نیز در این وضعیت گرفتار شدهام و نمیتوانم به آرامش برسم.
هوش مصنوعی: از آنجایی که لبان من پر از حکمت است، سکوت را کنار بگذار و بگذار نوشیدن از کلمات من که مانند می ناب در یک کوزه بسته است، ممکن شود.
هوش مصنوعی: من از زندگی دورم و نمیتوانم در این دنیای پر از مشکلات و سختیها جایگاهی بیابم. نه کسی میتواند مرا درک کند و نه میتوانم با این شرایط سازگار شوم، چون مثل جیوه هستم که در دست نمیماند.
هوش مصنوعی: از من نپرس که چه چیز باعث تلاطم این دریای آرام میشود، زیرا گرداب این دریا از زیباییهای وحدت و یکپارچگی بیشتر است.
هوش مصنوعی: رشتهام به خاطر پیچ و خمهایی که دارد، گره خورده، اما هنوز هم میتوانم با آرامش و سبکی بچرخم و به حرکت ادامه دهم.
هوش مصنوعی: نامهام به معشوق نرسید و در نتیجه، دل شدم چون غبار که به کنار دریا میروم و در هیجان و طغیان قرار دارم.
هوش مصنوعی: زبان درد و ناله است، مانند سبزی که از دانه سوخته رشد نمیکند. این روزگار ظالم، دل شفاف من را آبی نمیکند.
هوش مصنوعی: من از نگاه بد آسمان در امان نیستم و اگر نه، خواب من را در طوفان میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه رای آنکه ز عشق تو روی برتابم
نه جای آنکه به جوی تو بگذرد آبم
به جستجوی تو جان بر میان جان بندم
مگر وصال تو را یابم و نمییابم
ز بس که از تو فغان میکنم به هر محراب
[...]
همین نه در سفر آشفته تر ز سیلابم
که در وطن همه سر گشته تر ز گردابم
چرا فریب شراب هوس خورم که چو شمع
تمام عمر بیکقطره آب سیرابم
ز سر نهادن و از سر گذشتن است سجود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.