پرتو مه را قیاس از نور انجم میکنم
در محیط قطره سیر بحر قلزم میکنم
نیست از منصور کمتر جوش خون گرم من
خشت را آواره از بالای این خم میکنم
خنده و جان بر لبم یک بار میآید چو برق
ابر میگرید به حالم چون تبسم میکنم
تشنهچشمان آب شهواری ز گوهر بیبرند
داغ سودا را نهان از چشم مردم میکنم
مرگ را ترجیح بر تیغ شهادت میدهم
آب در مد نظر دارم تیمم میکنم
چون توانم شمع عالمسوز را در بر گرفت
من که از نور شراری دست و پا گم میکنم
مطرب از بیرون ندارد خلوت صاحبدلان
همچو جوش می به ذوق خود ترنم میکنم
ازور گم کردن اینجا یافت هرکس هرچه یافت
خویش را دانسته در راه طلب گم میکنم
هرزهخندی شیوه من نیست چون گلهای باغ
میبرم سر در گریبان و تبسم میکنم
این جواب آن غزل صائب که میگوید فصیح
«میروم در آتش و از دود پی گم میکنم»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با احساساتی عمیق و تمایلات فلسفی، تضادها و تجربیات انسانی را بررسی میکند. شاعر در آن به مقایسه جوانب مختلف زندگی، عشق، مرگ و جستوجوی حقیقت میپردازد. او نور و زیبایی را با موانع زندگی مواجه میسازد و از چالشهای وجودی و درونی خود سخن میگوید. شاعر همچنین اشاره به تسلیم در برابر مرگ و انتخاب آن به جای شهادت دارد، و در عین حال به تشنگی برای حقیقت و زیبایی اشاره میکند. او از خود و دلنگرانیهایش میگوید و بیان میکند که چگونه در جستوجوی عشق و حقیقت ممکن است خود را گم کند. با وجود این، او همچنان امید و شادی را در دل خود حفظ میکند و به تأمل در زندگی ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: من نور ماه را با نور ستارهها مقایسه میکنم و در دنیای کوچک قطره، وسعت دریا را تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: من کمتر از منصور نیستم؛ خون گرم من به قدری قوی است که میتواند خشت را از بالای این خم (پرتگاه) به پایین بیاندازد.
هوش مصنوعی: وقتی که لبخند بر لبانم مینشیند، شادی و احساس زندگی در من میتجلی میکند، اما مانند رعد و برق، ناگهان غم به سراغم میآید و گریهام را برمیانگیزد.
هوش مصنوعی: چشمهایم به آب شهرت تشنه است، اما اشتیاق و داغی که در درونم دارم را از چشم دیگران پنهان میکنم.
هوش مصنوعی: من مرگ را بر کشته شدن در راه ایمان برتر میدانم و به جای خونریزی، به پاکیزگی روحی و معنوی خود اهمیت میدهم.
هوش مصنوعی: وقتی که شمعی که تمام عالم را روشن میکند، در آغوشش میگیرم، من که فقط در سایهٔ یک نور کوچک، احساس گمگشتگی و سردرگمی میکنم.
هوش مصنوعی: هنگامی که در دل خود شور و شوقی دارم، مانند صدای خوش یک جام می، بدون اینکه از بیرون تاثیری بپذیرم، آهنگی میزنم و میرقصم.
هوش مصنوعی: هر کسی در مسیر جستجو چیزهایی را پیدا میکند و در اینجا خود را گم کرده است. من نیز در جستجوی خود، همه چیز را فراموش کرده و خود را گم کردهام.
هوش مصنوعی: من اهل شوخیهای بیهوده نیستم؛ مثل گلهای باغ که سر خود را در درون گلبرگها پنهان میکنند، با آرامش و لبخند زندگی میکنم.
هوش مصنوعی: در این بیت، گوینده میگوید که با وجود خطرات و مشکلات، به دنبال هدف یا عشق خود میرود و حتی اگر در این راه با چالشهایی مانند آتش و دود مواجه شود، برای او مهم نیست. او حاضر است تمامی سختیها را به جان بخرد تا به خواستهاش برسد. این نشاندهندهی عزم و ارادهی قوی او در مسیر عشق یا هدفش است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر شب از مستی به سوی خانه ره گم میکنم
نقد هستی وقف بر خمخانه و خم میکنم
هر شب از سوز درون بر حال بیماری خود
گاه میگریم چو شمع و گه تبسم میکنم
میکنم هر لحظه در پیش سگانت جای خویش
[...]
خونم از مستی طریق عقل را گم میکنم
میکشم خون صراحی روی در خم میکنم
با سگان کوی تو من بعد خواهم یار شد
عقل بیآرام پیش خود به مردم میکنم
بس که میپاشم به هرسو کوکب اشک از دو چشم
[...]
کی تبسم دور از آن شیرین تکلم میکنم
زهر خند است این که پنداری تبسم میکنم
در میان اشک شادی گم شدم روز وصال
اینچنین روزی که دیدم خویش را گم میکنم
با من آواره مردم تا به کشتن همرهند
[...]
خاک دیگر بر سر مژگان بیغم میکنم
دست دل میگیرم و دریوزهٔ غم میکنم
در تن از آسودگی خونابه دل تیره شد
میشکافم سینه و الماس مرهم میکنم
بیغمم بیغم، ز من ای دردناکان الحذر
[...]
می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کنم
طفل شوخی دارم او را هر زمان گم می کنم
خون من می ریزد و می پرسد احوال تو چیست
می زند شمشیر و می گوید ترحم می کنم
ساغر عشرت چو گل آسان نمی آید به دست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.