شد جهان پر نور تا دل را مصفا ساختم
خاک یوسف زار شد تا سینه را پرداختم
تا شدم آواره از دارالامان نیستی
تیغ می زد موج گردن هرکجا افراختم
چون توانم دور گردان را به یک دیدن شناخت
من که با این قرب خود را سالها نشناختم
سرمه شد در استخوانم مغز از دود چراغ
تا دو چشم سرمه سایش را سخنگو ساختم
گوش سنگین سنگ دندان ملامت بوده است
رخنه غم بسته شد تا گوش را کر ساختم
گردن افرازی سرم را داشت دایم برسنان
بدنیامد پیش من تا سر به پیش انداختم
از بساط خاک نقشی دلنشین من نشد
جز همان نقشی که خود را بی تامل باختم
نیست از سیل حوادث بر دلم صائب غبار
من که از روی زمین با گوشه دل ساختم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان تجربیات و احساسات شاعر در زندگی میپردازد. او از نور و روشنی دل میگوید که باعث پاکیزگی و صفای قلبش میشود. شاعر اشاره میکند که چگونه از حالت بیوجودی به آوارگی و گمگشتگی میرسد و در این مسیر، درد و رنجهای زیادی را متحمل میشود. او به سختیها و ملامتهایی که بر او وارد میشود، اشاره کرده و از تلاش برای شناخت و درک خود صحبت میکند. در نهایت، او بیانگر این حقیقت است که در مواجهه با حوادث زندگی، غبار ناامیدی بر دلش نشسته است و به دنبال آرامش و صفای درونی است.
هوش مصنوعی: جهان پر از نور شد تا بتوانم دل را پاک و بیآلایش کنم. خاک یوسف به قدری زیبا و دلنشین شد که توانستم سینهام را پر از عشق و احساس نمایم.
هوش مصنوعی: وقتی از محل امن و راحتی خود رانده شدم، در هر جا که به جستجوی آرامش رفتم، مشکلات و چالشها به سراغم آمدند و هر بار مرا آزردند.
هوش مصنوعی: من چگونه میتوانم با یک نگاه دور را بشناسم، در حالی که سالها خودم را در این نزدیکی نشناختهام؟
هوش مصنوعی: دودی که از چراغ بلند میشود، به مغز من نفوذ کرده و در استخوانم نشسته است. من به واسطه این تأثیر، چشمانم را پر از سرمه کردم و آنها را به گویای درونیات و احساسات خود تبدیل نمودم.
هوش مصنوعی: من به قدری از سخنان ملامتآمیز و انتقادات دیگران زخم خوردهام که دیگر نمیخواهم به آنها گوش دهم و دلم را به بیتوجهی سپردهام.
هوش مصنوعی: سرم را همیشه با افتخار بالا نگه داشتم، اما زمانی که افتخار را کنار گذاشتم و سرم را به پایین انداختم، کسی به سوی من نیامد.
هوش مصنوعی: از دنیای خاکی، تنها یک تصویر زیبا از من باقی نماند و آن هم همان تصویری است که بدون فکر و تأمل خود را به باد دادم.
هوش مصنوعی: حوادث و مشکلات نتوانستهاند بر دلم تاثیر جدی بگذارند؛ من از دلم و احساساتم با دقت و آرامش، در برابر ناملایمات زندگی، محافظت کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دی به شوخ تخمبازی قصد یاری ساختم
جمع کردم دلبران را و قطارک باختم
در بساط عارضت نرد تماشا باختم
اسپ ناکامی به راهت من ز فرزین ساختم
حلقه دام غلامی را به گوش انداختم
چون پیاده در رکاب توسنت میتاختم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.