کم نگردد میهمان از خانه چون آیینه ام
نیست قفلی بردر کاشانه چون آیینه ام
هر غبار آلوده ای کز خاک بر دارد مرا
شسته رو بیرون رود از خانه چون آیینه ام
زشت و زیبا وبلند و پست از روشندلی
در نظر آید به یک دندانه چون آیینه ام
کفر و دین را کرده ام تسخیر از روشندلی
روشناس کعبه و بتخانه چون آیینه ام
صاف اگر باشد شراب مشرب من دور نیست
کز نمدپوشان این میخانه چون آیینه ام
هر چه هر کس آورد باخویش مهمانش کنم
پاک باشد از تکلف خانه چون آیینه ام
چون توانم پاس روی آشنایان داشتن
من که از حیرت ز خود بیگانه چون آیینه ام
پرده خوابم به چشم دل سیاهان جهان
گرچه در روشندلی افسانه چون آیینه ام
از حجاب عشق در بیرون در چون حلقه ام
گرچه با عکس رخش همخانه چون آیینه ام
می پذیرم گرچه هر نقشی که می آید به چشم
در برون کردن زدل مردانه چون آیینه ام
تخته مشق دوصد نقش پریشان کرده است
از تهی چشمی دل دیوانه چون آیینه ام
من که بودم کعبه صدق وصفا صائب کنون
از فرنگی طلعتان بتخانه چون آیینه ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف و تشبیه شاعر به آیینه میپردازد. شاعر خود را مانند آیینهای میبیند که نه تنها در برابر میهمانان باز است، بلکه تمام زشتیها و زیباییها، و حتی باورهای مختلف را بدون قضاوت منعکس میکند. او میگوید که هر چه به او داده شود را بدون هیچ شائبهای میپذیرد و نمیتواند از احساس خود نسبت به آشنایان دور بماند. شاعر به تماشای عشق و احساسات میپردازد و بیان میکند که حجاب عشق او را به حلقهای شبیه کرده است، در حالی که در درون خود تصاویر و احساسات زیادی را دارد. در نهایت، او به قدرت عشق و اثر آن بر روی وجودش اشاره میکند و در عین حال از تغییرات و تنوعهایی که به عنوان یک انسان تجربه میکند مینویسد.
هوش مصنوعی: میهمان هرگز از خانه کم نمیشود، چون من همواره مانند یک آیینه هستم و در درب خانهام هیچ قفلی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هر گرد و غباری که از خاک به من بچسبد، مرا پاک کرده و مانند آینهای میسازد که از خانه بیرون میرود.
هوش مصنوعی: هر چیزی در دنیا، چه زیبا و چه زشت، چه بلند و چه کوتاه، با دید روشندلی و فهم عمیق قابل درک است. همانند یک دندانه در آینه که همه چیز را به یک اندازه نشان میدهد، این درک به ما کمک میکند تا واقعیتها را به شکل بهتری ببینیم.
هوش مصنوعی: من به وسیلهی روشندلیام، تمام مفاهیم کفر و دین را تحت کنترل خود درآوردهام و به مانند آینهای هستم که نه تنها کعبه (نماد دین) را میشناسد بلکه بتخانه (نماد کفر) را نیز درک میکند.
هوش مصنوعی: اگر شراب صاف و بدون آلودگی باشد، من هم در این میخانه که به مانند آیینهای شفاف است، میتوانم به راحتی و بدون هیچ مانعی حضور داشته باشم.
هوش مصنوعی: هر چیزی که مهمانم با خودش بیاورد، بدون هیچ زحمت و رسمی، با کمال احترام پذیرایی میکنم، زیرا خانهام مثل آینهای است که تمیز و روشن است.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم به آشنایان خود پاسخ دهم در حالی که از حیرت و شگفتی، خودم را گم کردهام و مانند یک آیینه شدهام؟
هوش مصنوعی: در خوابم، دلم تیرگیهای جهان را میبیند، اما در روشنی، همچون افسانهای هستم که مانند آینهام.
هوش مصنوعی: در دنیای عشق، من در بیرون از حجابها زندگی میکنم. حتی اگر با تصویر چهرهاش در کنار هم باشم، همچنان به مانند آینهای هستم که تنها تصویر او را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: من قبول دارم که هر تصوری که به چشم میآید، میتواند با قدرتی مردانه از دل بیرون بیاید، مانند یک آیینه که تصویر را منعکس میکند.
هوش مصنوعی: تخته مشق پر از نقوش مختلف است، حالا من که چشمانم خالی و دل بیتابی دارم، مثل یک آیینه شدهام.
هوش مصنوعی: من، که کعبه حقیقت و خلوص بودم، حالا چون آیینهای در معبدی پر از مجسّمات و تصویرهای فرنگی قرار گرفتهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.