در ته یک پیرهن از یار دور افتاده ام
آه کز نزدیکی بسیار دورافتاده ام
می کشم خمیازه بر آغوش در آغوش یار
همچو مرکز از خط پرگار دور افتاده ام
نیست تدبیری به جز دوری ز نزدیکی مرا
من که از نزدیکی بسیار دورافتاده ام
از بهشت افتاد بیرون آدم و خندان نشد
چون نگریم من که از دلدار دورافتاده ام
تیشه فرهاد گردیده است هرمو برتنم
تاازان معشوق شیرین کاردورافتاده ام
شد نفس انگشت زنهار از دهان تلخ من
تاازان لبهای شکر بار دورافتاده ام
نیست ممکن بازگشت من به عمر جاودان
این چنین کز بزم او این بار دور افتاده ام
پیرکنعان چون به من در گریه همچشمی کند
او ز یوسف من ز یوسف زار دورافتاده ام
چون توانم عمر صرف جستجوی یار کرد
من که از خود بیشتر از یار دور افتاده ام
می پرد چشمم به خواب نیستی همچون شرار
از تو ای آتشین رخسار دورافتاده ام
گاه می خندم ز شادی گاه می گریم ز درد
زان که هم از یارو هم از اغیار دورافتاده ام
کیست صائب تا زحال او خبر بخشد مرا
مدتی شد کز دل افگار دورافتاده ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر احساس عمیق دوری از یار و محبوبش را بیان میکند. او خود را در حالتی از تنهایی و فاصله میبیند که به شدت از نزدیکی و وصال دور افتاده است. این دوری او را به خمیازههایی در آغوش یار میکشاند و حالت اضطراب و ناامیدی را در دلش بهوجود میآورد. شاعر به وجود احساساتی چون شوق و درد اشاره دارد و از عدم توانایی در بازگشت به خوشیها و وصال میگوید. او از وضعیت خود ابراز ناامیدی میکند و در انتها به این نتیجه میرسد که نه تنها از یار بلکه حتی از خود نیز دور افتاده است. در این شعر، ترکیب احساسات شادی و غم به وضوح قابل مشاهده است.
هوش مصنوعی: در انتهای یک پیراهن، از محبوبی که از من دور شدهام. آه از این که با وجود نزدیکی بسیار، در واقع فاصلهای عمیق میان ما وجود دارد.
هوش مصنوعی: چرت میزنم و در آغوش معشوق خوابم میبرد، مثل این که از مرکز خطی که پرگار رسم کرده دور شدهام.
هوش مصنوعی: هیچ راه حلی جز دوری از نزدیکی وجود ندارد، چون من از نزدیکی زیاد به شدت دور شدهام.
هوش مصنوعی: آدم از بهشت بیرون رانده شد، اما او لبخند نزد. چون من هم که از محبوبم فاصله گرفتهام، چطور میتوانم خوشحال باشم؟
هوش مصنوعی: تیشه فرهاد به معنی مصیبت و درد و رنجی است که به من رسیده، همچون زخمی که بر تنم نشسته است. این درد ناشی از عشق شیرین است که باعث شده از آن معشوق دور باشم.
هوش مصنوعی: نفس من از دهان تلخ من به نشانه اعتذار و نگرانی خارج شد تا از آن لبهای شیرین و خوشمزهای که دور از من هستند فاصله بگیرد.
هوش مصنوعی: نمیتوانم به زندگی ابدیام برگردم؛ زیرا اینبار از محفل او دور ماندهام.
هوش مصنوعی: پیرکنعان وقتی که در گریه بیتابی میکند، نشان میدهد که من از یوسف خودم، که دور از من است، بسیار غمگینم.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم عمرم را به پیدا کردن محبوبم اختصاص دهم، وقتی که خودم بیشتر از او از خودم فاصله گرفتهام؟
هوش مصنوعی: چشمم به خواب میرود و در غیبت تو در حالتی شبیه شعلهای در حال سوختن هستم، ای چهره آتشین، که از من دوری.
هوش مصنوعی: گاهی به خاطر شادی میخندم و گاهی به خاطر درد میگریم، زیرا از دوستان و همنواهای خود و همچنین از دیگران دور ماندهام.
هوش مصنوعی: کیست که بتواند حال مرا بگوید؟ مدتی است که از دل و روح غمگین و دلگیرم دور افتادهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من که دور از دوستان وز یار دور افتاده ام
مرغ نالانم که از گلزار دور افتاده ام
چون زیم کز دل دهندم خلق و دلداری کنند
من که هم از دل هم از دلدار دور افتاده ام
گر نخواهی یاری از جان و بمیرم در فراق
[...]
در حریم وصل از دلدار دور افتاده ام
مستم از کیفیت سرشار دور افتاده ام
معنی بیگانه با دل آشناتر می شود
در بر یارم اگر از یار دور افتاده ام
همچو پرواز نگه از دیدهٔ اهل نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.