گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

رود چگونه به این ضعف کار من از پیش ؟

که من به پای نسیم سحر روم ازخویش

شود عیار بد ونیک در سفر ظاهر

یکی است تیر کج و راست تا بود درکیش

عجب که برق فنا گرد من تواند یافت

چنین که جلوه اومی برد مرا از خویش

مشو ز ساقی یاقوت لب به می قانع

مده به مطلب جزئی کریم راتشویش

لب سؤال سزاوار بخیه بیشترست

عبث به خرقه خود بخیه می زند درویش

زکاوش مژه او حلاوتی دارم

که جوی شهد بود درنظر مرا هر نیش

به خوردن دل خود همچو ماه قانع شو

که دربساط فلک نیست رزق بی تشویش

همان ز شرم کرم چهره اش عرق ریزست

کریم اگر دو جهان را دهد به یک درویش

دلم به فقر و غنا ازقرار خویش نگشت

به خشکی وتری آب گهر نشد کم و بیش

عیار ناله صائب مپرس از بیدرد

نمک چه کار کندبادلی که نبود ریش ؟

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
رودکی

رهی سوار و جوان و توانگر از ره دور

به خدمت آمد، نیکو سگال و نیک اندیش

پسند باشد مر خواجه را پس از ده سال

که: باز گردد پیر و پیاده و درویش؟

قطران تبریزی

رهی سوار و جوان و توانگر از ره دور

بخدمت آمد نیکو سگال و نیک اندیش

پسند باشد مر خواجه را پس از ده سال

که باز گردد پیر و پیاده و درویش

مسعود سعد سلمان

نزار و تافته گشتم بسان ساروی تو

مکن بترس ز ایزد ز عاقبت بندیش

چو مته تو شدم در غم تو سرگردان

بسان چوب تو از اسکنه شدم دلریش

همیشه هجران جویی بسان اره خود

[...]

سوزنی سمرقندی

شهاب دین موید که بر سپهر هنر

بنور خاطری از آفتاب و از مه بیش

بآفتاب و به مه آن کند طبیعت تو

که آفتاب بخوامیش و ماهتاب بخویش

عطارد از تو برد بر فلک بغیرت و رشک

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه