ای فلکها ز فروغ رخ زیبای تو خوش
عالم خاک هم از سایه بالای تو خوش
چه بهشتی تو که چون کنج لب و گوشه چشم
نیست جایی که نباشد زسراپای تو خوش
روزت از روز دگر خوشتر ونیکوتر باد
که شد امروز من از وعده فردای توخوش
نیست ممکن که گشاید ز تماشای بهشت
دل هرکس که نگردد ز تماشای تو خوش
فیض درابر سیاه و دل شب می باشد
می شود وقت دل از زلف سمن سای تو خوش
فارغ ازعذر ستم باش که درمشرب ما
هست چون لطف بجا، رنجش بیجای توخوش
چون مه عید به انگشت نمایندش خلق
لب هرکس شود از لعل شکر خای تو خوش
چیست دربار توای تاجر کنعان، که شده است
دل یک شهر زاندیشه سودای تو خوش
چشم بددور زابری بلند تو که هست
چون مه عید دل خلق به ایمای تو خوش
برتو صائب نمک عشق و جنون باد حلال
که مراوقت شد از شور سخنهای توخوش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای همه شکلِ تو مَطبوع و همه جایِ تو خوش
دلم از عشوهٔ شیرینِ شِکرخایِ تو خوش
همچو گلبرگِ طَری هست وجودِ تو لطیف
همچو سروِ چمنِ خُلد سراپای تو خوش
شیوه و نازِ تو شیرین، خط و خالِ تو مَلیح
[...]
ای چو گلبرگ طری عارض زیبای تو خوش
گرد آن حلقه زده زلف سمن سای تو خوش
پای تا سر تو چنانی که بود بوسه زدن
بر رخ خوب تو زیبا به کف پای تو خوش
گر کنی پرسش و گر خنده زنی بر حالم
[...]
امشبم کشت غمت، عشرت فردای تو خوش
کار خود کرد به من غمِ دل، غم های تو خوش
گر چنین غمزه کند کاوش دل، ممکن نیست
که شود خاطرم از شغل تماشای تو خوش
فرصتم نیست که در پای تو جان افشانم
[...]
چمنِ جلوهگری از قد رعنای تو خوش
دل آشفتگی از زلف چلیپای تو خوش
مو به موی تو جدا بر دل من داغ نهست
به سراپای دلم داغ سراپای تو خوش
خون ما بیگنهان در قدمت رنگ نداشت
[...]
گر نشد جان و دلم از رخ زیبای تو خوش
می کنم خاطر خود را به تمنّای تو خوش
وعده امروز، به فردای قیامت دادی
روزگار دل ما در غم فردای تو خوش
ناخن خار رهت عقده گشا افتادهست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.