گنجور

 
صائب تبریزی

دلپذیرست چنان پسته شکرشکنش

که رسد پیشتر از گوش به دلها سخنش

خط شبرنگ دمیده است ز لعل لب او؟

یا به خون چشم سیه کرده عقیق یمنش

مرکز دایره عشرت جاوید شود

بوسه ای راکه فتد راه به کنج دهنش

آفتابی است که از آب نماید دیدار

تن لرزنده سیمین ز ته پیرهنش

در حریم صدفش گوهر بینایی نیست

دل هر کس که نیفتاده به چاه ذقنش

اشک وآهش گهر و عنبر سارا گردد

هرکه چون شمع بودراه درآن انجمنش

سرو قدی که من از جلوه او پامالم

آسمان سبزه خوابیده بود در چمنش

مغز هرکس که ز فکر تو پریشان گردد

سنبل باغ بهشت است پریشان سخنش

عاشقان منت آمد قاصد نکشند

که دهد رفتن دلها خبر ازآمدنش

کی درآید به نظر آن تن سیمین، که شده است

پیرهن بال پریزاد ز لطف بدنش

تا فتاده است به فکر سرکویش صائب

هست دلگیرتر از شام غریبان وطنش

 
 
 
امیرخسرو دهلوی

نام سرچشمه حیوان چه بری با دهنش؟

سخن قند، مگو با لب شکر شکنش

گر زند با دهنش پسته ز بی مغزی لاف

هر که بیند شکند با لب و دندان دهنش

ای صبا، گوی ز من غنچه تر دامن را

[...]

خواجوی کرمانی

آنک جز نام نیابند نشان از دهنش

بر زبان کی گذرد نام یک همچو منش

راستی را که شنیدست بدینسان سروی

که دمد سنبل سیراب ز برگ سمنش

هر که در چین سر زلف بتان آویزد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خواجوی کرمانی
کمال خجندی

دال زلف و الف قامت و بیم دهنش

هرسه دامند و بدان صید جهانی چو منش

نتوانست نبا را ز میانش پوشید

آن قبا بود و بریده به ند پیرهنش

با همه دامن پاکیزه چو گل جز به خیال

[...]

حافظ

یا رب این نوگُلِ خندان که سپردی به مَنَش

می‌سپارم به تو از چشمِ حسودِ چَمَنَش

گرچه از کویِ وفا گشت به صد مرحله دور

دور باد آفتِ دورِ فلک از جان و تَنَش

گر به سرمنزل سلمی رَسی ای بادِ صبا

[...]

اهلی شیرازی

ای اجل مهلت من ده که ببوسم دامنش

دشمنم نیزمکش تا بکشد رشگ منش

چون شکایت کنم از دوست که خون ریخت مرا

هرکه شد کشته ز معشوق نباشد سخنش

دهنش گفت که دردت کنم از بوسه دوا

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه