خواب چشم تو که ازناز بود تعبیرش
مژه راسبزه خوابیده کند تقریرش
بسمل او به سر جان نتواند لرزید
بس که ازلنگر نازست گران شمشیرش
این چه مژگان بلندست که نگشوده ،شود
درکمانخانه ز نخجیر ترازو،تیرش
اگر از سلسله زلف رهایی یابد
چه کند دل به غبار خط دامنگیرش ؟
هرکه را شوخی چشم تو بیابانی کرد
حلقه چشم غزالان نکند زنجیرش
حسن مغرور چو افتاد نسازد با خود
چه عجب خانه آیینه کند دلگیرش؟
بادل بیخبر، اظهار ندامت ز گناه
همچو خوابی است که درخواب کنی تعبیرش
حذر از آه جگردوز کهنسالان کن
کاین کمانی است که برخاک نیفتد تیرش
پای ویرانه هر کس که فرو رفت به گنج
نیست صائب غم معمار و سر تعمیرش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت چشمها و مژههای معشوق میپردازد و به تعبیر خوابهای شیرین و ناز آنها اشاره میکند. شاعر با استخدام تصاویری از قدرت عشق و نازکدلی، به احوالات دل آشفته و آسیبپذیر عاشقان میپردازد. او به کنایه میگوید که زیبایی معشوق میتواند دلها را بیتاب کند و زخمهای عشق را عمیقتر نماید. همچنین خطرات عشق و اثر گناه بر دل نیز مورد اشاره قرار گرفته و در نهایت بر اهمیت درک و عمل به عواقب عشق و نازکدلی تأکید میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و تاثیری که خواب چشم محبوب دارد اشاره میکند. خواب چشمان او به دلیل ناز و لطافتش باعث میشود که مژههایش به آرامی بر روی هم بیفتند و تداعیگر آن خواب شیرین و دلربا باشد. در واقع، این خواب نماد احساسات عمیق و شور و شوق عاشقانه است.
هوش مصنوعی: او با ضربهای که میزند، نمیتواند جان را بلرزاند، زیرا ناز و لطافت تیغش به قدری سنگین است که همچون لنگر مانع از جنبش است.
هوش مصنوعی: این چه مژگان بلندی است که باز نشده و میتواند مانند تیر از کمان برای شکار تو شلیک شود؟
هوش مصنوعی: اگر کسی از دست زلف معشوق رهایی یابد، دلش چه کار کند وقتی که به غبار خط او گرفتار است؟
هوش مصنوعی: هر کسی که در برابر نگاه بازیگوش تو، به بیهودگی و شگفتی دچار شود، هرگز نمیتواند به زنجیر چشمهای زیبا و دلربای غزالها درآید.
هوش مصنوعی: وقتی زیبای مغرور به زمین میافتد، چه جالب که به خود فکر نمیکند و دلش را برآشفته میسازد.
هوش مصنوعی: اظهار پشیمانی از گناه، در حالی که دل درگیرش نیست، مانند خوابیدن است که در خواب، رؤیاها را تعبیر کنی.
هوش مصنوعی: از اندوه و افسوس افراد سالخورده بپرهیز، زیرا این اندوه مانند کمانی است که تیرش هرگز بر زمین نمیافتد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در خرابهای قدم بگذارد، به گنجی دست نخواهد یافت. صائب، غم معمار و دستاندرکاران تعمیر آن را به دوش میکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حرف عقبی که درین نشأه کنی تقریرش
همچو خوابی است که درخواب کنی تعبیرش
عشق از پرده ناموس برون می آید
این نه شمعی است که فانوس کند تسخیرش
بی نیازی است محبت که به تکلیف گناه
[...]
هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش
می کند ناله ی مرغان چمن دلگیرش
خضر آید به ره قاتل ما تا بیند
صورت حال خود از آینه ی شمشیرش
گذری بر دل سودازده ی ما نکند
[...]
آن غزالی که من از غمزه شدم نخجیرش
بخت آن کو که به تدبیر کنم تسخیرش
دل سرای تو و ویران تر از او جائی نیست
خانه ای را که نشستی نکنی تعمیرش
گرن اکسیر شدی ای می صافی در خم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.