حرف عقبی که درین نشأه کنی تقریرش
همچو خوابی است که درخواب کنی تعبیرش
عشق از پرده ناموس برون می آید
این نه شمعی است که فانوس کند تسخیرش
بی نیازی است محبت که به تکلیف گناه
دست در گردن یوسف نکند زنجیرش
هر که را دایره خلق وسیع افتاده است
چار دیوار عناصر نکند دلگیرش
جز دهان توکه در سبزه خط پنهان شد
نکته ای نیست که پوشیده کندتفسیرش
آنچه روشن به من از شوخی آن حسن شده است
چشم آیینه به صد سال نبیند سیرش
هرکه بیرون رود از شهر به امید نجات
حکم عشق است نظر بندکند نخجیرش
می رسند اهل قلم از سخن آخر به نوال
این نه طفلی است کز انگشت نزاید شیرش
صائب ازحلقه این سخت کمانان سخن
خامه ماست که بر سنگ نیامد تیرش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان مفاهیم عشق و احساسات عمیق مربوط به آن میپردازد. شاعر با تشبیه خواب به تعبیر عشق، اشاره میکند که عشق واقعی نمیتواند با توهمات و خیالها سنجیده شود. او به این نکته اشاره دارد که عشق از محدودههای ظاهری و اجتماعی فراتر میرود و برای آن نیازی به زنجیر کردن قلب به کسی نیست. شاعر همچنین میگوید که هرکس در دایرهای وسیعتر از دنیا و مخلوقات قرار گیرد، نمیتواند در محدودیتها بماند. عشق و زیباییهای آن زبانی برای توصیف ندارند و در نهایت، قدرت قلم و بیان هم نمیتوانند تمام و کمال احساسی را که در دل وجود دارد، منتقل کنند. در کل، این شعر تأکیدی بر عمیقتر از آنچه که در ظاهر بروز میکند، عشق و احساسات انسانی است.
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا حرفی از گذشته بزنید، مانند رویایی است که در خواب میبینید و تعبیرش در دنیای واقعی ممکن نیست.
هوش مصنوعی: عشق از محدودیتها و قواعد خارج شده و در واقعیت خود را نشان میدهد. این احساس، مانند شمعی نیست که بتوان آن را تحت کنترل قرار داد یا محدود کرد.
هوش مصنوعی: عشق و محبت به حدی است که نمیگذارد انسان دچار گناه شود و حتی ممکن است کسی را که در شرایط سختی قرار دارد، از بند رهایی بخشد و نجات دهد.
هوش مصنوعی: هر کسی که دایره وجود و خلاقیتش وسیع و گسترده است، به جزئیات و محدودیتهای دنیای مادی اهمیت نمیدهد و دلش اذیت نمیشود.
هوش مصنوعی: تنها دهان توست که در میان سبزهها نشانهای پنهان دارد و چیزی نیست که بتواند تفسیرش را بپوشاند.
هوش مصنوعی: آنچه که به من از مزاح و شیطنت آن زیبایی روشن شده، چشمی که در آیینه باشد، حتی اگر صد سال هم نگاه کند، نمیتواند زیباییاش را ببیند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از شهر بیرون برود به امید اینکه نجات پیدا کند، در حقیقت اسیر عشق است و شکار او را به دام میاندازند.
هوش مصنوعی: اهل قلم میرسند تا به نتیجه نهایی و برداشت مشخصی برسند. این موضوع به سادگی و بیتجربگی نمیتواند نسبت به آنچه که به دست میآید بیتوجه باشد، چون این کار نیاز به قدرت و مهارت دارد.
هوش مصنوعی: صائب میگوید که ما با وجود تمامی دشواریها و سختیهایی که در اطرافمان وجود دارد، کلاممان چونان تیر قدرتمند و برنده است که نمیتواند به سادگی بر سنگ بیفتد و آسیب ببیند. این نشاندهنده قوت و تاثیرگذاری سخن و نوشتههای اوست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواب چشم تو که ازناز بود تعبیرش
مژه راسبزه خوابیده کند تقریرش
بسمل او به سر جان نتواند لرزید
بس که ازلنگر نازست گران شمشیرش
این چه مژگان بلندست که نگشوده ،شود
[...]
هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش
می کند ناله ی مرغان چمن دلگیرش
خضر آید به ره قاتل ما تا بیند
صورت حال خود از آینه ی شمشیرش
گذری بر دل سودازده ی ما نکند
[...]
آن غزالی که من از غمزه شدم نخجیرش
بخت آن کو که به تدبیر کنم تسخیرش
دل سرای تو و ویران تر از او جائی نیست
خانه ای را که نشستی نکنی تعمیرش
گرن اکسیر شدی ای می صافی در خم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.