نیست رزقم تیر تخشی چون کمان ازتیر خویش
قسمتم خمیازه خشکی است از نخجیر خویش
گرچه صید لاغر من لایق فتراک نیست
می توان کردن به سوزن امتحان شمشیر خویش
تا توان چون خضر شد معمار دیوار یتیم
ازمروت نیست کردن سعی درتعمیر خویش
جاهل از کفران کند زرق حلال خود حرام
طفل از پستان گزیدن می کند خون شیر خویش
یکقلم گردید پای آهوان خلخال دار
بس که پاشیدم به صحرا دانه زنجیر خویش
چون گهر بر من کسی را دل درین دریا نسوخت
کردم از گرد یتیمی عاقبت تعمیر خویش
زنگ بست از مهر خاموشی مراتیغ زبان
چند در زیر سپر پنهان کنم شمشیر خویش؟
آن ستمگر را پشیمان از دل آزادی نکرد
زیر بار منتم از آه بی تأثیر خویش
نیست در ظاهر مراصائب اگر نقدی به دست
زیر بار منتم ازآه بی تأثیر خویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق شاعر درباره مشکلات و مصائب زندگی میپردازد. شاعر با استفاده از نمادهایی چون تیر، کمان و صید، به ناامیدی و تلاشهای بینتیجه خود اشاره میکند. او به این نکته میپردازد که با وجود تلاشهایش برای بهبود وضعیت، همچنان در دنیای یتیمی و فقر قرار دارد. شاعر بیان میکند که برخی افراد به خاطر جهل خود، نعمتهای حلال را نادیده گرفته و موهبتها را هدر میدهند. در نهایت، او به این تفکر میرسد که با وجود مشکلات، از تلاش برای ساختن زندگی بهتر و رفع نواقص خود دست بردار نیست و از درون به جستجوی آزادی و آرامش میپردازد.
هوش مصنوعی: من در زندگیام هیچ ثروتی ندارم، مانند تیرهایی که از کمان خود به سمت هدف پرتاب میشود، سهم من فقط حسرت و غم است که از دل خودم نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: هرچند که شکار من به اندازهای نیست که شایستگی دام را داشته باشد، اما میتوانم با سوزن هم قدرت شمشیر خود را امتحان کنم.
هوش مصنوعی: تا وقتی که توانایی مثل خضر (حضرت خضر که نماد زندگیبخشی و رستگاری است) داری، من نمیبینم که از روی مروت و انسانیت به تأمین و ترمیم خودت بپردازی.
هوش مصنوعی: ناشناسان به راحتی نعمتهای حلال خود را نادیده میگیرند، مانند کودکانی که از شیر مادر میمکند، بیآنکه به ارزش و اهمیت آن توجه کنند.
هوش مصنوعی: پای آهوان مانند گردی به دور خود چرخیده است، زیرا بهقدری دانههای زنجیر خود را در صحرا پخش کردهام.
هوش مصنوعی: من در این دریا مانند گوهر درخشان هستم، اما هیچ کس دلش برای من نسوخته است. در نتیجه، با تکیه بر تجربه یتیمی، سرانجام توانستم وضعیت خود را بهبود بخشم.
هوش مصنوعی: زنگی که از عشق و محبت به دل دارم، حالا باعث سکوت من شده است. میخواهم ببینم چقدر میتوانم خشم و کینهام را پنهان کنم و چطور میتوانم حقیقت وجودیام را زیر غلاف آرامش مخفی نگهدارم.
هوش مصنوعی: آن ستمگر از دل آزادیاش پشیمان نشده و بار سنگین منت من را بر دوش نمیکشد و آههای بیاثر من در او تأثیری ندارند.
هوش مصنوعی: در ظاهر من هیچ آسیبی وجود ندارد، اما اگر دقت کنی با نگاهی به زندگیام، تأثیر عمق اندوه و دردهای درونم را خواهی دید که بر دوش من سنگینی میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زان میان گم کرده ام سررشته تدبیر خویش
کاش مویی بخشیم از زلف چون زنجیر خویش
وه چه شیرین است لعلت گوییا آمیخته ست
شیره جانهای شیرین دایه ات با شیر خویش
نقشبند چین که در بتخانه صورت می نگاشت
[...]
جوهر ذاتی نمی خواهد ز کس اکسیر خویش
گوهر از گرد یتیمی می کند تعمیر خویش
کاسه فغفور رابر فرق خاقان بشکند
هرکه را باشد ولی نعمت ز چشم سیر خویش
پیچ و تاب بیقراری رشته جان من است
[...]
شکر نعمت آورم یا عذر ار تقصیر خویش
منت از تقدیر تو یا خجلت از تدبیر خویش
ترک هر تدبیر شد تدبیر ما در بندگی
تا تو دانی و خدایی خود و تقدیر خویش
دانه تا پنهان نسازد هستی خود را بخاک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.