تا به همواری برآید کار درتندی مکوش
بدخماری دارد ازپی این شراب خامجوش
طوطی از همواری آیینه می آید به حرف
ای که می خواهی سخن ازما، به همواری بکوش
شاهد خامی بود وجد وسماع صوفیان
تا رگ خامی بود در باده ننشیند ز جوش
دست بر سر چون سبو فردا برآرد سرزخاک
هرکه باری برنگیرد ناتوانی را ز دوش
پرده مردم دریدن پرده عیب خودست
عیب خود می پوشد از چشم خلایق عیب پوش
چرخ با ما بی سبب دندان نمایی می کند
هرشراری دیگ سنگین رانمی آردبه جوش
تشنه چشمان را ز نعمت سیرکردن مشکل است
دانه و آب آسیا رالب نبندد از خروش
لوح تعلیم دلیل راه گردد بی سخن
هرکه در راه طلب چون نقش پا باشد خموش
زود می گیرد به دندان ندامت پشت دست
هرکه حرف نیکخواهان رانمی گیرد به گوش
عقل کامل در سر ما شور سودا می شود
در کدوی ما شراب کهنه می آید به جوش
درکرم چندان که افزایند ارباب کرم
تن به خواری درمده صائب دراستغنا بکوش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیتها شاعری به مشکلات و چالشهای زندگی اشاره میکند و میگوید که نباید با تندروی و شتابزدگی در پی هدفها باشیم. او به آرامش و صبوری تأکید میکند و از اثرات ناپختهبودن در رفتار و تصمیمگیری یاد میکند. همچنین، به اهمیت پوشاندن عیبها و ناتوانیهای خود اشاره دارد و میگوید که هرکس بار خود را به دوش دارد، باید تلاش کند تا آن را به دوش بگیرد. همچنین به این نکته میپردازد که فهم و دانش بدون عمل و جستجو ناقص است و در نهایت، باید در زندگی با خردمندی و دوراندیشی پیش برویم و از ندامتها و پشیمانیها دوری کنیم.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به آرامش و موفقیت، در تلاشهای خود به شدت و شتاب نکن. چرا که ممکن است به نتایج ناخوشایند و ناپسند دچار شوی. در واقع، ناپختهگی و شتابزدگی میتواند عواقب ناخوشایندی به دنبال داشته باشد.
هوش مصنوعی: طوطی از آینه صاف و شفاف بیرون میآید و حرف میزند؛ پس ای کسی که میخواهی از ما سخن بگویی، تلاش کن تا کلماتت را به وضوح بیان کنی.
هوش مصنوعی: عشق و جوانی، همانند شگفتی و هیجان در حضور صوفیان، زمانی احساس میشود که هنوز ناپختگی و خامی در وجود انسان وجود دارد و در این وضعیت، نمیتواند از شور و شوق خود دور شود.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دنیا بار سنگینی از مشکلات و سختیها را به دوش کشیده باشد، روزی از زیر این بار آزاد خواهد شد. اگرچه در ابتدا ممکن است سختیها و ناتوانیها او را به زانو در آورده باشد، اما بالاخره روزی موفق به بلند شدن از خاک و شروعی دوباره خواهد شد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی کسی پردهای از عیوب خود را کنار میزند، در واقع به عیبهای خودش اعتراف میکند. این عمل نشان میدهد که او میخواهد خود را از چشم دیگران پنهان کند و به نوعی سعی دارد تا عیوبش را بپوشاند. در واقع، این یک رفتار انسانی است که افراد برای محافظت از خود و جلوگیری از قضاوت دیگران، سعی در پنهان کردن نقاط ضعفشان دارند.
هوش مصنوعی: زندگی بدون دلیل و علت به ما نیشخند میزند و هر اتفاقی که به وقوع میپیوندد، نمیتواند ما را به شدت به خروش درآورد و بر اوضاع تأثیر بگذارد.
هوش مصنوعی: سیراب کردن چشمهای تشنه کار دشواری است و هیچ چیزی نمیتواند غم و ناراحتی ناشی از آن را از بین ببرد. دانه و آب به تنهایی نمیتوانند کمک کنند و نمیتوانند صدای نگرانکننده دل را خاموش کنند.
هوش مصنوعی: کتاب آموزش میتواند بدون کلام، راهنما و دلیلی برای مسیر باشد. هر کس که در جستجوی علم و دانش است، مانند رد پای خاموشی عمل میکند.
هوش مصنوعی: آنکه به نصیحت نیکوکاران توجه نمیکند، خیلی زود پشیمان میشود و این پشیمانی جا پای او میگذارد.
هوش مصنوعی: زمانی که عقل و تفکر کامل در وجود ما بیدار میشود، احساسات و شور و شوقی در ما به وجود میآید، مانند اینکه در کدوهای ما نوشیدنی قدیمی و گرانبهایی به جوش میآید.
هوش مصنوعی: هرچقدر هم که افراد با سخاوت و کرم به من لطف کنند و مرا بزرگ کنند، هرگز نباید به ذلت و خواری تن دهم. باید در تلاش برای خودکفایی و بینیازی باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نیست از قدر و خطر در هفت کشور هم کفوش
زین همی نازد ولیش و زان همی سوزد عدوش
گر عدو خواهد که در راه خلافش دم زند
نم نماند در دهانش دم بگیرد در گلوش
اوج علیین نخوانم همت عالیش را
[...]
مست و لایعقل گذشتم از در میخانه دوش
سالکی دیدم نشسته پیش پیر می فروش
گشته از دنیا و مافیها به کلی اختیار
از پی یک جرعه می بر باد داده عقل و هوش
مطربان افتاده بی خود هر یکی بر یک طرف
[...]
ای خریداران رویت عاشقان جان فروش
شور در مردم فتاد از عشق رویت رو بپوش
با قفاداران انجم ماه نتواند زدن
با رخت پهلو اگر خورشید باشد پشت روش
من خمش بودم مرا آورد شوقت در سخن
[...]
یار خرمن سوز ما گو روی گندمگون بپوش
ورنه خواهد سوخت خرمن هر کرا عقل است و هوش
روی گندمگون نمود و جان ما یک جو فروخت
از چه شد باز اینچنین گندم نمای جو فروش
شاهدان از گوشها کردند درها را رها
[...]
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
وز شما پنهان نشاید کرد سِرِّ مِیفروش
گفت آسان گیر بر خود کارها کز رویِ طبع
سخت میگردد جهان بر مردمانِ سختکوش
وان گَهَم دَر داد جامی کز فروغش بر فلک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.