ریخت دندانهاو در فکر لب نانی هنوز
مهره بازیچه گردون گردانی هنوز
شد بنا گوشت سفید و ظلمت غفلت بجاست
صبح روشن گشت و در خواب پریشانی هنوز
شاهراه کشور مرگ است هر موی سفید
ره نمایان گشت ودر رفتن گرانجانی هنوز
شد بلند، آوازه طبل رحیل کاروان
از پریشان خاطری در فکر سامانی هنوز
قامت خم گشته چوگان است گوی مرگ را
تو همان سرگرم بازی همچوطفلانی هنوز
گرچه پیری در سر دست تو گیرایی نهشت
با هزاران آرزو دست و گریبانی هنوز
شد طناب عمر سست و خیمه بیرون زد حواس
در سرانجام عمارت سخت بنیانی هنوز
در چنین وقتی که می باید به خود پرداختن
واله خال و خط رخسار خوبانی هنوز
در چنین وقتی که صائب ساده لوحیهاست باب
تو ز کوته بینشی در جمع دیوانی هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به بررسی وضعیت انسان و زندگی او میپردازد. آنچه نویسنده بیان میکند، این است که با وجود زیباییها و جذابیتهای زندگی، انسانها هنوز درگیر دغدغههای روزمره و بیخودی هستند. عمر به سرعت در حال گذر است و تغییرات اجتنابناپذیر مانند پیری و مرگ را یادآوری میکند. در عین حال، اشاره به اهمیت پرداختن به زیباییها و لذتهای زندگی در زمانی که باید از آنها بهرهبرداری کرد، وجود دارد. در نهایت، شاعر به کوتاهبینی انسانها در درک این حقیقتها اشاره کرده و از سادگی و عدم آگاهی آنها انتقاد میکند.
هوش مصنوعی: در این شعر، به چالشها و مشکلات زندگی اشاره شده است. شخص به وضعیت دندانهایش اشاره میکند که نشاندهنده زحمت و تلاش اوست، و در عین حال به این فکر است که هنوز برای تامین نیازهای اولیهاش، مانند نان، باید مبارزه کند. به نوعی، این شعر به تناقض بین سختیهای زندگی و تلاش برای پیشرفت و رفع نیازها اشاره دارد.
هوش مصنوعی: گوشت سفید تو ساخته شد و ظلمت بیخبری هنوز هم باقی است. صبح روشن شده، اما تو هنوز در خواب آشفتهای.
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، هر مو سفید نمایانگر نزدیک شدن به پایان عمر است و در حالی که زمان به سرعت میگذرد، هنوز هم انسانها در تلاش و کوشش هستند.
هوش مصنوعی: آوای طبل حرکت کاروان بلند شده و این نشاندهنده احساس پراکندگی و نگرانی من است که هنوز درگیر ساماندهی افکار خود هستم.
هوش مصنوعی: قد تو همچون گوی در بازی چوگان خمیده شده است، ولی تو هنوز در بازی مشغول هستی و مانند کودکان سرگرم خویش.
هوش مصنوعی: اگرچه پیری بر دست تو نشسته و احساس قدرت و امیدواری تو را گرفته، اما هنوز آرزوهای زیادی در دل داری و به دنبال آنها هستی.
هوش مصنوعی: عمر انسان مانند طنابی که در حال پاره شدن است، ضعیف و ناپایدار شده و در این حال، حواس و ذهن او فرار کرده و از حقیقت دور شده است. با وجود این، هنوز پایههای زندگیاش محکم و استوار باقی ماندهاند.
هوش مصنوعی: در چنین لحظاتی که باید به خود و درون خود توجه کرد، هنوز دل به زیبایی و نشانههای چهرهی خوبان سپرده شده است.
هوش مصنوعی: در چنین شرایطی که صائب به سادگی خود آگاه است، تو به دلیل بینش محدودت هنوز در بین دیوانگان قرار داری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باز می ناید دل ما از پریشانی هنوز
می نهد پیش بتان بر خاک پیشانی هنوز
در وفا و عهد و پیمان تو می آرم به سر
عهد و عمر و تو همان بدعهد و پیمانی هنوز
رو بپوش از هر نظر بر حسن خود، خواری مکن
[...]
عید شد، ما را دل دیوانه زندانی هنوز
گل شکفت از گریه، چشمم ابر نیسانی هنوز
سبزه تر خاست زان لبها و من رفتم ز هوش
ناچشیده جرعهای زان راح ریحانی هنوز
گر بدانی سوز من، رحم آیدت بر روز من
[...]
عمر رفت و از تو ما را صد پریشانی هنوز
وه! چه عمرست این؟ که حال ما نمیدانی هنوز
یک نظر دیدیم دیدارت وزان عمری گذشت
دیدها بر هم نمی آید ز حیرانی هنوز
چیست چندین التفات آشکارا با رقیب؟
[...]
هست از رویت مرا سد گونه حیرانی هنوز
وز سر زلف تو انواع پریشانی هنوز
سوخت دل از داغ و داغم بار جانسوز آنچنان
جان بر آمد از غم و غم همدم جانی هنوز
ای که گویی پیش او اظهار درد خویش کن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.