آتش لعل از رخت در عرق شرم مرد
سیب زنخدان تو دست ز خورشید برد
نقش شب وروز ما با مه وخور بدنشست
یک ره ازین کعبتین خنده نزد نقش برد
گرچه سرم رفته است صرفه همان با من است
تیغ کشید آفتاب قطره شبنم سترد
قدرشناسان وقت جان به صبوحی دهند
بر سر پیمانه ای صبح نفس را سپرد
از ستم روزگار صائب آسوده باش
هر کس نیشی که داشت در جگر ما فشرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق خود اشاره میکند و به تاثیرات عاطفی و احساسی که او بر شاعر میگذارد، میپردازد. او به مضامین تحول و گذر زمان اشاره میکند و به تعریف عشق و زیبایی میپردازد. در نهایت، با پذیرش سختیها و ظلم روزگار، توصیه میکند که باید در برابر دشواریها مقاوم باشیم و نارضایتیهای دیگران را فراموش کنیم.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و جذابیت یک فرد میپردازد. در اینجا، جذابیت چهره و شان این فرد به قدری است که حتی آتش سرخی که از جمال او ناشی میشود، از شدت شرم به عرق میافتد. همچنین، این شخص آنچنان تابناکی دارد که دستش از تابش خورشید فراتر میرود. به طور کلی، تصویرگر زیبایی و تأثیر عمیق این فرد بر دیگران است.
هوش مصنوعی: ماه و خورشید در شب و روز ما به خوبی بر روی بدنش نقشی زدهاند. از این دو کعبه که به آن خندیده شده، یک قدم به جلو بردار.
هوش مصنوعی: هرچند که من از هستی و وجود خود فاصله گرفتهام، اما هنوز همان صفای باطنی با من همراه است. آفتاب مانند تیغی به آرامی شبنم را از روی زمین پاک میکند.
هوش مصنوعی: افرادی که قدر زمان را میدانند، جان خود را در دمی خوش و شاداب صرف میکنند و در آن لحظه، نفس خود را به خوشی و نوشیدن بیدار میکنند.
هوش مصنوعی: از سختیها و مشکلات زندگی نگران نباش، زیرا هر کسی که به ما آسیبی رسانده، خودش هم زخمهایی در دل دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق برآورد گرد، از سر مردان مرد
گر تو، بسر زنده ی از سر این راه، گرد
فرد شو از هر دو کون تا بقبولی رسی
طالب مشرک مباش در ره مطلوب فرد
و الله، کافسار حکم بر سر دوران کنی
[...]
غارت عشقت رسید، رخت دل از ما ببرد
فتنه به کین سر کشید، شحنه به خون پی فشرد
شد ز خیالت خراب سینه ما، چون کنیم؟
موکب سلطان بزرگ، کلبه درویش خرد
جان که به دنبال تست، چند عنانش کشیم
[...]
روزی کز توسنی خنگ رجال نبرد
گرد زغبرا زنند برفلک گرد گرد
پیچد از آوای کوس دردل البرز درد
گوشت بچشمه زره جوشد ز اندام مرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.