بغیر خط که ز روی لطیف یار برآید
ز آب آینه نشنیده کس غبار برآید
ز آه گرم چه پرواست آهنین دل او را
که تیغ از آتش سوزنده آبدار برآید
ز رشک آن لب یاقوت رنگ لعل بدخشان
چو لاله از جگر سنگ داغدار برآید
غنی است فکر گلو سوز من ز سلسله جنبان
به پای خویشتن از سنگ این شرار برآید
توان نهاد به دل تا به چند دست تهی را
غریب نیست اگر آتش از چنار برآید
مرا به زخم زبان دل تهی ز عشق نگردد
کجا به سوزن تدبیر خارخار برآید
شکست رنگ گل از روی آفتاب مثالت
چگونه خاک نشین با فلک سوار برآید
عطای ساقی اگر باده را سبیل نسازد
ز دست کوته ما چون سبو چه کار برآید
نمی توان دل روشن درست برد ز دنیا
چگونه آینه سالم ز زنگبار برآید
ز مال رشته طول امل گسسته نگردد
کجا به گنج گهر پیچ وخم ز مار برآید
بر آید اختر من صائب از وبال زمانی
که تخم سوخته از خاک در بهار بر آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف احساسات و تأثیرات عشق و زیبایی میپردازد. او به زیبایی یار اشاره میکند و بیان میکند که هیچچیز نمیتواند جایگزین ناز و لطافت او شود. همچنین، تصویرهایی از آتش و درد عشق را ارائه میدهد و میگوید که دل او به رغم زخمها و رنجها خالی از عشق نیست. شاعر همچنین به ناکامی و تنگناهایی که از مشکلات زندگی ناشی میشوند اشاره میکند و در نهایت به امید و افقهای نوینی میرسد که از سختیها و زمانه عبور میکند. در این اشعار، حسرتها و آرزوها در کنار زیباییها و چالشهای عشق به تصویر کشیده شدهاند.
هوش مصنوعی: معنای این بیت به این شکل است که هیچ کس نمیتواند زیبایی و ظرافتی که از چهره محبوب نمایان میشود، با چیزی دیگر مقایسه کند و تمامی جلوهها و نشانههای زیبایی تنها از دل او برمیخیزند. هیچ نشانهای از زشتی یا غبار وجود ندارد که در برابر زیبایی او نمایان شود.
هوش مصنوعی: او که دلش سخت و آهنین است، از سوز و گرمای آتش نمیترسد و در برابر درد و رنج، مقاوم و استوار است.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت آن لبهای سرخ و یاقوتی، مانند لالهای که از دل سنگ داغ و داغدار بیرون آمده است، حسرت و غم در دل ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: ذهن من که به شدت آزرده و دچار رنج است، از زنجیر و زخم هایی که بر خود دارد، آزاد نخواهد شد و همچون آتش زبانه میکشد. این ناراحتیها و دردها از یک سنگین بار به وجود آمده است که به پای خودم مربوط میشود.
هوش مصنوعی: دل را میتوان به تحمل دشواریها عادت داد، اگر چنانچه بیچیزی مهمی در دل باشد. غریبی و بیکسی در این دنیا چندان عجیب نیست، حتی اگر آتش از درخت چنار بلند شود.
هوش مصنوعی: اگر دلم از عشق خالی باشد، حتی زخم زبانهایم را درد نمیآورد؛ زیرا با یک سوزن تدبیر هم نمیتوانم دردها را از دل بیرون کنم.
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است که رنگ گل بر اثر تابش آفتاب کمرنگ شود، در حالی که تو، ای خاک نشین، بخواهی با فلک و آسمان رقابت کنی؟
هوش مصنوعی: اگر نوشیدنی که ساقی میریزد به دل نمینشیند و تغییر حالتی در ما ایجاد نمیکند، نکند وجود ما به قدری ناقص و کمعمق است که مانند سبو، فقط یک ظرف خالی هستیم و هیچ کار مفیدی از دستمان بر نمیآید.
هوش مصنوعی: برای دل روشن نمیتوان به طور سالم از دنیا گذشت، همچنان که آینهای تمیز نمیتواند از زنگ و کثیفی پاک بیرون آید.
هوش مصنوعی: از مال و ثروت، امید و آرزوها قطع نمیشود، چون اگر به ارزشهای واقعی توجه نکنیم و اسیر پیچوخمهای دنیا شویم، ممکن است دچار مشکلات و خطرات شویم.
هوش مصنوعی: زمانی که در بهار بذر سوخته، از خاک سر برآورد، ستاره من به روشنایی میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سحر چو بوی گل از طرف مرغزار برآید
نوای زیر و بم از جان مرغ زار بر آید
بیار ای بت ساقی می مروّق باقی
که کام جان من از جام خوشگوار برآید
چو در خیال من آید لب چو دانه نارت
[...]
هلال عید کزین طاق زرنگار برآید
به ابرویت نرسد گرهزار بار برآید
ز زلف بسته ی مشکین اگر گره بگشایی
از ان گشاد دلم را هزار کار برآید
چو سرو اگر بخرامی به ناز و رخ بنمایی
[...]
خوشا دمی که مرا دیده از غبار برآید
ز گرد هستیم آن نازنین سوار برآید
همین بس است که خود چاک می زنم به گریبان
ز دست کوته ما بیش ازین چه کار برآید؟
ز سرگذشته، به راهت نشسته ایمکه تاکی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.