آتش عشق تو چون زبانه برآرد
از دل سنگ آه عاشقانه برآرد
تا به یکی بوسه خوش کند دل عاشق
زان دهن تنگ صد بهانه برآرد
گوشه نشینی براق عالم بالاست
بیضه پر و بال از آشیانه برآرد
هر که فرو برد سر به جیب تأمل
کشتی از این بحر بیکرانه برآرد
روزی برق است خرمنی چو صبحش
حاجت موری به یک دو دانه برآرد
غوطه به خون شفق دهند چو صبحش
هر که نفسهای بیغمانه برآرد
ترک کجی کن که تیرراست چو گردد
گرد به یک حمله از نشانه برآرد
دانه امید را چو خوشه پروین
از دل شب گریه شبانه برآرد
مطرب آتش نوای خامه صائب
از دوجهانت به یک ترانه برآرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آتش عشق تو چون زبانه برآرد
دود ز دل، از سر زمانه برآرد
حلقه ی زلفت زهر دری که درآید
دست سیه زود گرد خانه برآرد
پای درآید بسنگ بازی جان را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.