هلال عید کزین طاق زرنگار برآید
به ابرویت نرسد گرهزار بار برآید
ز زلف بسته ی مشکین اگر گره بگشایی
از ان گشاد دلم را هزار کار برآید
چو سرو اگر بخرامی به ناز و رخ بنمایی
به باغ نارون ازخاک و گل زخار برآید
نقاب برشکن ای لاله زار باغ جوانی
به لاله زار گذر کن که لاله زار برآید
زخون دیده ی فرهاد کوهکن اثری بین
زلاله ها که بر اطراف کوهسار برآید
کمی به معرکه منصور گشت درصف عشاق
که مرد وار چو حلاج گرد دار برآید
بشوی ابن حسام از غبار سینه ی صافی
که عکس طلعت از آینه، بی غبار برآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضامین عاشقانه و زیباییهای طبیعی اشاره دارد. شاعر در آن به زیبایی چهره معشوق و تأثیر آن بر دل و جان خود میپردازد. او از هلال ماه، زلف مشکین و سرو ناز به عنوان نمادهای زیبایی یاد میکند و تأکید میکند که اگر معشوق زیباییهای خود را نمایان کند، دلهای زیادی تحت تأثیر قرار خواهند گرفت. همچنین به اهمیت عشق و احساسات در زندگی اشاره دارد و به نیاز به دلبستگی و پاکی در دل میپردازد. شاعر از موانع و غبارهایی که بر دلها نشستهاند، میگوید و به تمایلش برای پاکسازی و مشاهده زیباییهای حقیقی اشاره میکند. در کل، شعر حس و حال عاشقانه و زیباییشناسانه را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: هلال ماه عید که از طاق زینتی بالا میآید، هرگز به زیبایی ابرویت نخواهد رسید و نمیتواند به پای جذابیت تو برسد.
هوش مصنوعی: اگر گره از موی سیاه تو بگشایی، دلم هزاران آرزو و خواسته برآورده میشود.
هوش مصنوعی: اگر مانند سرو زیبا و نرمشگر باشی و با ناز و رخسارت را به نمایش بگذاری، از دل خاک و گل در باغ نارون، شکوفهای خواهد رویید.
هوش مصنوعی: ای لالهزار جوانی، نقاب را کنار بزن و به لالهزار بگذر که روزی از آن بر میخیزد.
هوش مصنوعی: از خون اشکهای فرهاد، نشان و اثری را ببین که در میان چشمههای زلال، بر دیوارههای کوهستان نمایان میشود.
هوش مصنوعی: در جمع عاشقان، یکی از مردان به صحنه آمد و مانند حلاج، که به دار آویخته شده بود، بر سر دار قرار گرفت.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که باید از غبار و مشکلات داخلی خود پاک شویم تا بتوانیم زیبایی و حقیقت را به خوبی ببینیم و به دیگران نشان دهیم. مانند آینهای که اگر تمیز باشد، تصویر واضح و زیبایی را نشان میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سحر چو بوی گل از طرف مرغزار برآید
نوای زیر و بم از جان مرغ زار بر آید
بیار ای بت ساقی می مروّق باقی
که کام جان من از جام خوشگوار برآید
چو در خیال من آید لب چو دانه نارت
[...]
بغیر خط که ز روی لطیف یار برآید
ز آب آینه نشنیده کس غبار برآید
ز آه گرم چه پرواست آهنین دل او را
که تیغ از آتش سوزنده آبدار برآید
ز رشک آن لب یاقوت رنگ لعل بدخشان
[...]
خوشا دمی که مرا دیده از غبار برآید
ز گرد هستیم آن نازنین سوار برآید
همین بس است که خود چاک می زنم به گریبان
ز دست کوته ما بیش ازین چه کار برآید؟
ز سرگذشته، به راهت نشسته ایمکه تاکی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.