گنجور

 
صائب تبریزی

روزی که زخم کاهکشان را رفوکنند

بر روی چاک سینه ما در فروکنند

آنان که آستین به دو عالم فشانده اند

بالین ز دست کوته خود چون سبو کنند

دردی کشان ز آینه خشت دیده اند

رازی که در حقیقت آن گفتگو کنند

از دل غبار غم به گریستن نمی رود

این خانه را به سیل مگر رفت ورو کنند

دایم به عزتند کسانی که چون گهر

از چشمه سار آب رخ خود وضو کنند

گوهر فروز عقده تبخال می شود

آبی که قطره قطره به حلق سبو کنند

آتش سزای دیده بی شرم ما نداد

ما را مگر به نامه ما روبرو کنند

صائب گهر به چشم صدف مردمک شود

در بحر اگر گلیم مرا شستشو کنند

 
 
 
جمال‌الدین عبدالرزاق

تا زنده ایم بر من و تو گفتگو کنند

از بعد ما حدیث من و تو نکو کنند

چون روزگار کش همه کس ذم همیکند

وانگه چو در گذشت همه یاد او کنند

بابافغانی

وقتست ای حریف که می در سبو کنند

دردیکشان بمنزل مقصود رو کنند

ما جوی شیر و قصر زبرجد گذاشتیم

ساقی بگو که میکده را رفت و رو کنند

می ده که وضع میکده بی مصلحت نشد

[...]

محتشم کاشانی

آسودگان چو نشئه درد آرزو کنند

آیند و خاک کشتهٔ تیغ تو بو کنند

یک دم اگر ستم نکنی میرم از الم

بیچاره آن کسان که به لطف تو خو کنند

ای دل رسی چه بر در بیت‌الحرام وصل

[...]

نظیری نیشابوری

زان خم که زاهدان به قدم آب جو کنند

شوریدگان صومعه می در سبو کنند

یابند جمله مهر سلیمان و جام جم

گر خاک راه میکده را رفت و رو کنند

در خشت و سنگ میکده دیدم معاینه

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از نظیری نیشابوری
عرفی

کاش آن کسان که منعم از آن تند خو کنند

صد دل نموده وام و نیم نگاهی به او کنند

این تشنگی به جام و قدح کم نمی شود

با ساقیان بگو که فکر سبو کنند

این است التماس که ما را پس از وفات

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه