زاهد هوای عالم بالا نمی کند
این رود خشک روی به دریا نمی کند
آسوده است زاهد خشک از فشار عشق
شهباز قصد سینه صحرا نمی کند
در رستخیز رو به قفا حشر می شود
اینجا کسی که پشت به دنیا نمی کند
نتوان به کوه غم دل ما را شکست داد
از فیل مست کعبه محابا نمی کند
اینجا اگر به دانه نبندی دهان مور
در زیر خاک با تو مدارا نمی کند
بیهوده دست بر دل ما می نهد طبیب
لنگر علاج شورش دریا نمی کند
درد سخن همان به سخن می شود علاج
این درد را مسیح مداوا نمی کند
مریم به رشته ای که بتابد ز مهر خویش
از آسمان شکار مسیحا نمی کند
در سایه حمایت عشق است جان ما
ما را زبون خود غم دنیا نمی کند
جز ناخن شکسته و آه جگرخراش
از کار ما گره دگری وا نمی کند
صائب غبار سینه مشکل پسند ماست
داغی که کار دیده بینا نمی کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل به بیان حال زاهدی میپردازد که از عشق و دلدادگیاش بیخبر است و به زندگی دنیا بیتوجه است. او همچنان خشک و آسوده از فشار عشق به سر میبرد و به سمت عالم بالا نمیرود. شاعر به دوری از غمها و دردهای زندگی اشاره میکند و میگوید که حتی طبیب نیز قادر به درمان دردهای عمیق دل نیست. در نهایت، عشق و حمایت عشق از جان انسانهاست که در برابر مشکلات دنیوی آنها را مقاوم میسازد و این غزلی عمیق از درد و محبت میباشد که نشاندهنده تلاشهای بینتیجه برای درمان دردهای درونی است.
هوش مصنوعی: زاهد که به دنیا و زیباییهای آن بیعلاقه است، تمایلی به امیدواری و جستوجو به سوی چیزهای بلندتر و معنوی ندارد. این رود خشک نیز قادر نیست به سمت دریا برود و از محدودیتهای خود فراتر برود.
هوش مصنوعی: زاهد سختگیر از فشار عشق آزاد و راحت است و به سمت دلخواهش، یعنی آزادی و عشق، قدم نمیگذارد.
هوش مصنوعی: در قیامت، کسانی که پشت به دنیا نمیکنند، به سختی و به صورت معکوس به آنچه از دست دادهاند، نگاه میکنند.
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند دل ما را با غمهایش بشکند، چون ما از عشق و شوری همچون فیل مست که به کعبه نزدیک نمیشود، دوریم و بیخیال مشکلات هستیم.
هوش مصنوعی: اگر تلاش نکنی و برای خودت برنامهای نداشته باشی، حتی کوچکترین موجودات نیز به تو رحم نخواهند کرد.
هوش مصنوعی: طبیب بیهوده به دل ما دست میزند و راهی برای درمان درد و طغیانی که داریم، پیدا نمیکند.
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم درد دل را درمان کنیم، بهتر است با صحبت کردن درباره آن بهبودش بخشیم؛ چرا که تنها یک معجزهگر نمیتواند این مشکل را حل کند.
هوش مصنوعی: مریم، با نوری که از عشق و مهربانی خود ساطع میکند، نمیتواند مسیحی را از آسمان به زمین بیاورد.
هوش مصنوعی: در زیر سایه حمایت عشق، زندگی ما سرشار از قوت و نیرو است و غمهای دنیایی نمیتوانند ما را ضعیف کنند.
هوش مصنوعی: جز درد و اندوه و شکستگی چیزی از کار ما حل نمیشود و هیچ کمکی به ما نمیکند.
هوش مصنوعی: غبار موجود در دل ما که مشکلپسند است، شعلۀ احساسی است که حتی دیدهای که بینا باشد، نمیتواند آن را درک کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر هیچ آدمی اجل ابقا نمی کند
سلطان مرگ هیچ محابا نمی کند
عامست حکم میراجل بر جهانیان
این حکم بر من و تو بتنها نمی کند
غارت گر حوادث در خانۀ وجود
[...]
درد مرا طبیب مداوا نمی کند
با من ز روی لطف مدارا نمی کند
دردیست در دلم که علاجش به دست اوست
وآن سنگ دل دواش مهیا نمی کند
تیغ ستم زند به دل خستگان هجر
[...]
دنیا وفا بمردم دانا نمیکند
خوش وقت آنکه میل بدنیا نمیکند
دنیا و هر چه هست در او دام و دانه است
او مرغ زیرک است که پروا نمیکند
آندم که یار گشت فلک تیغ میزند
[...]
گر همتم کناره ز دنیا نمی کند
تقلید گوشه گیری عنقا نمی کند
تا ناخن از پلنگ نگیرد بعاریت
ایام از دلم گرهی وا نمی کند
از جور آشنا نرمد هر که آشناست
[...]
عاشق حذر ز آتش سودا نمی کند
مجنون ز چشم شیر محابا نمی کند
رطل گران نکرد دوا رعشه مرا
لنگر علاج شورش دریا نمی کند
گرد سبک عنان چه گرانی برد ز کوه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.