در کوی عشق بر رخ کس در نبستهاند
این در به روی مومن و کافر نبستهاند
در پله صفای نظر خوب و بد یکی است
بر هیچ روی آینه را در نبستهاند
خود بین نمیشود نرود خشک لب به خاک
این سد همین به روی سکندر نبستهاند
با آتشین نفس چه کند مهر خاموشی
هرگز به موم روزن مجمر نبستهاند
از اهل دل چگونه شمارند غنچه را
هرگز چو اهل دل به گره زر نبستهاند
در خاک اهل شوق همان در کشاکشند
مانند خواب نقش به بستر نبستهاند
صائب درین چمن که پر از نقش دلکش است
نقشی ز خط یار نکوتر نبستهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و محبت صحبت میکند و بیان میکند که در دنیای عشق هیچ در و بابی به روی انسانها بسته نیست. در این فضا، خوب و بد یکسان به نظر میرسند و هیچ مانعی برای برخورداری از زیباییهای عشق وجود ندارد. شاعر اشاره میکند که افرادی که خود را از دیگران جدا میکنند، نمیتوانند به حقیقت عشق دست یابند. همچنین بیان میکند که عشق و شور و شوق در دلها همیشه وجود دارد و عاشقان نمیتوانند از این دنیای پر از نقش و زیبایی جدا شوند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که عشق و زیباییهای آن فراتر از همه چیز است و هیچ چیز نمیتواند آن را محدود کند.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، درب دل هیچکس بسته نیست و این در برای همه، چه مؤمن و چه کافر، باز است.
هوش مصنوعی: در نگاه پاک و صادق، خوب و بد تفاوتی ندارند. آینه را به هیچ دلیلی نمیتوان بست.
هوش مصنوعی: کسی که خود را فقط در فکر خود میبیند، نمیتواند از جایی که خشک و بیحیات است، به سوی زمین برود. این سد، تنها محدودیتی برای کسی نیست و به خاطر همین، به سکندر هم مانع نشده است.
هوش مصنوعی: عشق و احساسات عمیق، مانند نفسی آتشین است که نمیتواند در سکوت و خاموشی باقی بماند. عشق حقیقی هرگز به راحتی به حالتی ساکن و بیتحرک درنمیآید، بلکه همیشه در حال شعلهور بودن است.
هوش مصنوعی: چگونه میتوان غنچه را از نظر اهل دل شمرد، در حالی که آنها هرگز دلشان به زرق و برق مادی گره نخورده است؟
هوش مصنوعی: در میان اهل عشق، افرادی هستند که همچون خوابهایی که بر بستر تثبیت نشدهاند، در تلاش و جنب و جوش هستند و در حال جستجو و کشمکشاند.
هوش مصنوعی: در این باغ زیبا که پر از طرحها و زیباییهاست، هیچ کدام از نقشها به زیبایی خط یار نیستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اهل خرد که دل به جهان در نبستهاند
زان است کز وی آرزویی برنبستهاند
دل را فراخ کن ز پی صید آسمان
زیرا ملک به دام کبوتر نبستهاند
راه ار دراز، رخش ترا پی نکردهاند
[...]
صبحی بنال راه فلک برنبستهاند
هرچند دیر آمدهای در نبستهاند
حرمان تو ز همت کوتاهبین توست
هرگز در کریم به کافر نبستهاند
سرمایه شناخت چراغیت دادهاند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.