نیستی طفل، اینقدر بر خاک غلتیدن چرا؟
گِل به روی آفتابِ روح مالیدن چرا
جسمِ خاکی چیست کز وی دست نتوان برفشاند؟
گَردِ دست و پای خود چون گربه لیسیدن چرا
خاکِ صحرای عدم از خونِ هستی بهترست
بر سرِ جان اینقدر ای شمع لرزیدن چرا
کور را از رهبرِ بینا بریدن غافلی است
بیسبب از عیببینِ خویش رنجیدن چرا
سروِ من، با سایهٔ خود سَرگرانی رسم نیست
اینقدر از خاکسارِ خویش رنجیدن چرا
سنگ را پَر میدهد شوقِ عزیزانِ وطن
ای کم از سنگِ نشان، از جا نجنبیدن چرا
(قدرِ شعر تر چه میدانند ناقصطینتان؟
آب حیوان بر زمینِ شوره پاشیدن چرا)
(عمر چون بادِ بهاری دامنافشان میرود
در میانِ خار و خس چون گل نخندیدن چرا)
بعدِ عمری از لبِ لعلِ تو بوسی خواسته است
اینقدر از صائبِ گستاخ، رنجیدن چرا؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به طور کلی دربارهی بیمعنی بودن غصه خوردن و درد کشیدن به خاطر مسایل دنیوی و فناپذیری انسان است. شاعر از پیدایش و زوال جسم مادی سخن میگوید و تأکید میکند که چرا باید به خاک و جسمی که به راحتی میتواند مورد بیتوجهی قرار گیرد، اینقدر اهمیت بدهیم. او همچنین به زوال و گذر عمر اشاره میکند و از این میپرسد که چرا باید از مشکلات و عیوب خود رنجیده خاطر باشیم. در نهایت، شاعر به زیباییها و لحظات زندگی اشاره میکند و از خواننده میخواهد که به جای غصه خوردن، از زندگی لذت ببرد.
هوش مصنوعی: تو دیگر کودک نیستی، پس چرا اینقدر بر خاک غلت میزنی؟ چرا خاک را بر روی روشنی روح خود میمالی؟
هوش مصنوعی: بدن خاکی انسان چه ارزشی دارد که بتوان آن را نادیده گرفت؟ چرا باید مانند گربه، دست و پای خود را با زبان پاک کنیم؟
هوش مصنوعی: خاکی که در دشت عدم وجود دارد، از خونِ زندگی ارزشمندتر است. پس چرا ای شمع، اینقدر نمیتوانی آرامش و ثبات داشته باشی؟
هوش مصنوعی: کسی که نابینا است و از راهنمایی فرد بینا جدا میشود، به سادگی دچار اشتباه میشود و بیجهت از عیبهای خودش ناراحت است.
هوش مصنوعی: سرو من، که نماد زیبایی و افتخار است، نیازی به اندوه و غمگینی ندارد. چرا باید از کسی که خود را کوچک و حقیر میداند، اینقدر رنج ببرد؟
هوش مصنوعی: شوق و عشق به عزیزان وطن حتی میتواند سنگ را به پرواز درآورد. پس تو که نشانهای از سنگ را در خود داری، چرا تکان نمیخوری و از جایت بلند نمیشوی؟
هوش مصنوعی: کسانی که درک درستی از شعر و هنر ندارند، چطور میتوانند ارزش واقعی آن را بفهمند؟ تلاش برای شکوفایی و زندگی دوباره در جایی که زمین خشک و بیحاصل است، چه فایدهای دارد؟
هوش مصنوعی: عمر مانند نسیمی بهاری به سرعت میگذرد و در میان مشکلات و سختیها با چهرهای نگران و بیخیالی نمیتوان به شادی و خندیدن پرداخت.
هوش مصنوعی: بعد از مدتها، از لبهای شیرین تو خواستهام که مرا ببوسی. چرا باید بابت این درخواست از صائب، که فردی بیپرواست، ناراحت شوی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آه عالمسوز را در سینه دزدیدن چرا؟
برق را پیراهن فانوس پوشیدن چرا
در میان رفته و آینده داری یک نفس
اینقدر هنگامه بر یک دم فرو چیدن چرا
جامه ای کز تن نروید، رزق مقراض فناست
[...]
جانب ما دیده را وا کرده پوشیدن چرا
آشنایی کردن و بیگانه گردیدن چرا
چرخ را در ناله آرد تیر آه خستگان
از نظر افتادگان را دیر پرسیدن چرا
سرمه بیگانه را در چشم خود جا داده یی
[...]
باغبان از ما در گلزار بندیدن چرا؟
جان گرفتن بهر یک نظاره نادیدن چرا؟
با نگاهی قتل من کردی و رفتی جان من
کام خود از خون من دیدی و رنجیدن چرا؟
لشکر مژگان مکش بر کشتگان ناز خود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.