عاقل ز فکر چون به در کبریا رسد
از موج آب مرده به دریا کجا رسد
در وادیی که خضر در او موج می زند
ما ایستاده ایم که بانگ درا رسد
در زاهدان سماع سرایت نمی کند
شاخ بریده را چه مدد از صبا رسد
در ترک خواهش است اگر هست دولتی
نعمت فزون به مردم بی اشتها رسد
پیچد به دست وپای مگس دام عنکبوت
زور فلک به مردم بی دست وپارسد
در پیری از سعادت دنیا چه فایده
آخر به استخوان چه ز بال هما رسد
چشم صفا ندارم ازین تیره خاکدان
یعقوب را چه روشنی از توتیا رسد
صائب ز چشم او طمع مردمی خطاست
بیمار چون به درد دل خلق وا رسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به اندیشههای عمیق و واقعیات زندگی میپردازد. او به این نکته اشاره میکند که اگر فردی به مقام بالایی برسد، دیگر بر روی مسائلی که در زندگی عادی وجود دارد تأثیر نخواهد داشت. همچنین، در مکانی که شخصیتهای بزرگ و عارف چون خضر حضور دارند، دیگران ایستادهاند و منتظرند که سرنوشت شگفتی برایشان رقم بخورد. او به بیحالی و یأس در زاهدان اشاره میکند و میگوید که چگونه چیزهای بریده یا خراب نمیتوانند از زندگی بهرهای ببرند.
شاعر به دو گانگی زندگی نیز میپردازد؛ از یک سو به نبود اشتیاق و عطش در افراد و از سوی دیگر به سرنوشت افرادی که در دام مشکلات اسیر شدهاند. در نهایت، او به پیری و نداشتن چشمانداز روشن از زندگی تأکید میکند و نشان میدهد که وقتی انسان به مراحل پایانی زندگی نزدیک میشود، تنها فایدهای که میتواند داشته باشد، تجربهای است که در این دنیا کسب کرده است.
هوش مصنوعی: انسان خردمند زمانی که به عظمت و بزرگی خداوند بیاندیشد، متوجه میشود که با وجود تمام چالشها و مشکلات، نمیتواند به اموری بیارزش و بیمعنا دل ببندد. در واقع، او به عمق و وسعت معانی و ارزشها نگاه میکند و از سطحینگری و مسائل بیاهمیت فراتر میرود.
هوش مصنوعی: در جایی که راهنمای بزرگ و دانا، خضر، به حرکت و جنب و جوش مشغول است، ما صبر کردهایم تا صدای زنگ در آید.
هوش مصنوعی: در زاهدان، حالت نشئگی و شادی به کسی نمیرسد که خود را از دنیا بریده و قطع کرده است، حتی اگر بادی خوش هم بوزد.
هوش مصنوعی: اگر در دل کسی عشق و خواستهای وجود داشته باشد، آن وقت نعمتی زیاد و فراوان به مردمی که چیزی نمیخواهند، خواهد رسید.
هوش مصنوعی: مگس در دام عنکبوت گیر میافتد و این نشان میدهد که نیروی سرنوشت یا تقدیر میتواند بر زندگی انسانهایی که دست کمتری دارند، تسلط پیدا کند و آنها را در مشکلات گرفتار کند.
هوش مصنوعی: در سالهای پیری، داشتن خوشبختی و نعمتهای دنیوی چه سودی دارد؟ به هر حال، وقتی بدن رو به زوال میرود، تمام این لذتها به چه دردی میخورد؟
هوش مصنوعی: من از این دنیای خاکی و تیره چیزی نمیبینم و نمیتوانم به روشنایی و زیبایی دست یابم؛ یعقوب چگونه میتواند از این دنیای بدون نور و شادی بهرهمند شود؟
هوش مصنوعی: چشم او باعث فریب مردم میشود، زیرا وقتی کسی دچار درد دل دیگران شود، نباید به او اعتماد کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ملکست محبت تو و خلقیست منتظر
این کاردولتست کنون تا کرا رسد
من خود کیم که صافی وصلش طمع کنم
اینم نه بس که دردی دردت بمارسد
جانا حدیث عشق چه گویی کجا رسد
آیا بود که نوبت وصلت به ما رسد؟
تا من کیم که صافی وصلت کنم طمع
اینم نه بس که دُردیِ دَردت به ما رسد؟
خاک درت به دیده رسد بی گزاف نیست
[...]
ملکست وصل تو بچو من کس کجا رسد
واین مملکت کجا بمن بینوا رسد
وصل ترا توانگر و درویش طالبند
وین کار دولتست کنون تا کرا رسد
در موکب سکندر بودند خلق واو
[...]
هر دم ز عشق، بر دل من صد بلا رسد
آری، بدور حسن تو اینها مرا رسد
جانم بلب رسید در این محنت و هنوز
تا کار دل ز دیدن رویت کجا رسد
انعام عام تو همه را میرسد، چه شد
[...]
هر لحظه بر دلم ز تو گر صد بلا رسد
از هر بلا به درد دلم صد دوا رسد
هر صبح مژده میرسدم با صبا ز یار
خوش وقت آن سحر که خودش با صبا رسد
لرزد همیشه بر تن او پیرهن ز باد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.