تا عاشق را ازمعشوق طمع وصال بود هر روز بنزد وی ذلیل تر بود ذَلَّ مَنْ طَمَعَ سر این سخن است چنانکه زلیخا تا طمع وصال یوسف میداشت هر روز از وصال دورتر بود و از فراق رنجورتر چون طمع از خودبینداخت و با محبت صرف بساخت جمال و جوانی بازیافت و با کمال کامرانی بسوی محبوب شتافت و آنچه گفتهاند بدین معنی قریب است:
ملکست محبت تو و خلقیست منتظر
این کاردولتست کنون تا کرا رسد
من خود کیم که صافی وصلش طمع کنم
اینم نه بس که دردی دردت بمارسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: متن به بیان فشرده میگوید که هر چه عاشق به وصال معشوق طمع داشته باشد، ذلت و دوریاش بیشتر میشود. به عنوان مثال، زلیخا که به وصال یوسف طمع داشت، هر روز از او دورتر و رنجورتر میشد. اما وقتی طمع را رها کرد و با عشق واقعی روی آورد، به کمال و وصال محبوب دست یافت. در پایان، بیان میشود که در عشق واقعی، شخصیسازی وجود دارد و دردی از طمع کردن برطرف میشود.
هوش مصنوعی: تا وقتی که عاشق به وصال معشوق امید دارد، هر روز بیشتر ذلیل و مستضعف میشود. این نکته مهم است که اگر کسی به امید وصال باشد، همچون زلیخا که هر روز از وصال یوسف دورتر میشد و از فراق او بیشتر رنج میکشید، در واقع در رنج و عذابی دائمی به سر میبرد. اما وقتی که طمع را کنار گذاشت و با محبت خالصانه به زیبایی و جوانی خود پرداخت، توانست با کمال خوشبختی به سوی محبوب خود حرکت کند. این بیان به معنای نزدیک به این موضوع است.
هوش مصنوعی: خدای محبت تو در دست توست و دیگران منتظر این محبت هستند. اکنون زمان آن فرا رسیده است که ببینیم این نعمت به کی خواهد رسید.
هوش مصنوعی: من کی هستم که بخواهم به وصال او امید داشته باشم، همین که او از درد من آگاه باشد، برایم کافی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.