چو در پیاله رنجش می عتاب کند
پیاله روترش از تلخی شراب کند
نسیم بی ادب امروز تند می آید
مباد رخنه در آن غنچه نقاب کند
رخش ز باده فروزان شدآفتاب کجاست
که بهر خرمن خود برق انتخاب کند
ز سوزعشق رگ وریشه ام چنان گرم است
که برق راخس وخاشاک من کباب کند
غبار خاطر من گربه گریه آمیزد
چه خاکها که نه در کاسه حباب کند
فروغ عقل شود محو چون ستاره صبح
چوآفتاب قدح پای در رکاب کند
بس است شوربرآمدزجان مخموران
تبسم تو نمک چند در شراب کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حال و هوای خود در برابر عشق و میپردازد. او به تلخی شراب و رنجی که از آن میچشد اشاره میکند و به کنش نسیم بیادبی که ممکن است بر روی غنچههای تازه اثر بگذارد. عشق او را به شدت میسوزاند و احساساتش را به آتش میکشد. همچنین از غبار خاطر و گریههایش سخن میگوید و به فروغ عقل که مانند ستارهای در صبح محو میشود، اشاره میکند. در پایان، از شور و شوقی که در جان مخموران وجود دارد و تأثیر لبخند معشوق بر شراب یاد میکند، نشاندهندهی پیچیدگی و زیبایی احساسات انسانی است.
هوش مصنوعی: زمانی که در پیاله، ناامیدی باعث تلخی میشود، خود پیاله به اندازهای تلخ و ناخوشایند میشود که حتی شراب هم نمیتواند آن را شیرین کند.
هوش مصنوعی: نسیم بیادب امروزی به شدت وزیدن گرفته و امیدوارم که باعث نشود که پوشش آن غنچه از بین برود.
هوش مصنوعی: ظاهراً در اینجا به زیبایی و جذابیت ظاهری اشاره شده که مانند آفتابی درخشان میدرخشد. سوالی مطرح میشود که آفتاب از کجاست که میتواند بر انتخاب خوشی و شادابی خود تمرکز کند، مشابه انتخاب رخش که از باده مست میشود و درخشان میشود. به طور کلی، این متن به فضایی شاد و پرنشاط اشاره دارد که در آن زیبایی و انتخابهای درست به وضوح مشهود است.
هوش مصنوعی: از شدت عشق، وجود من به قدری داغ شده است که حتی برق هم میتواند خاکستر و وسایل بیارزش مرا بسوزاند.
هوش مصنوعی: وقتی که دلم غمگین و پریشان است، انگار غباری بر روی آن نشسته است. چه پستیها و مشکلاتی که در زندگی من وجود ندارد و این دلنوشتهها را نمیتوان در یک ظرف حبابی جای داد.
هوش مصنوعی: شعلهی عقل مانند ستارههای صبح ناپدید میشود، وقتی که آفتاب با قدرت و توان در حال ظهور است.
هوش مصنوعی: بس است که شور و شوقی که از جان مستها برمیخیزد، با لبخند تو چه قدر لطافت و شیرینی در شراب میافزاید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلا بسوز که سوزِ تو کارها بِکُنَد
نیازِ نیمْشبی دفعِ صد بلا بِکُنَد
عِتابِ یارِ پریچهره عاشقانه بکَش
که یک کرشمه تلافیِّ صد جفا بکُند
ز مُلک تا ملکوتش حجاب بردارند
[...]
چو ترک سرکش من پای در رکاب کند
کرشمه بر مه و جولان بر آفتاب کند
فراز خانه زین جا نکرده گرم هنوز
هزار خانه صبر و خرد خراب کند
چگونه لذت تیغش چشم که در دم قتل
[...]
گلی که شرح غمم پیش او صبا بکند
خوشست یک بیکش گر چو من ادا بکند
ز غمزه تو نیاید طریق دلجویی
جز اینکه قصد دل زار مبتلا بکند
به تندخویی آن مست بین که زاید تیغ
[...]
سفیده دم که صبا بوی مشگ ناب کند
شمیم گل دل ریش مرا خراب کند
چگونه دل نکشد سوی گلستان امروز
که غنچه خمیه زند سنبلش طناب کند
بباغ فاخته کوکو زند همی یعنی
[...]
چو ترک من هوس مجلس شراب کند
هزار عاشق دل خسته را کباب کند
خراب چون نشوم از کرشمهای کسی
که در کرشمه اول جهان خراب کند؟
شدم ز حسرت او در نقاب خاک و هنوز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.