سمنبران که به لب آبدار چون گهرند
به چهره از جگر عاشقان برشته ترند
نظر سیاه مگردان به لاله رخساران
که برگریز دل ونوبهار چشم ترند
به آسیای فلک دانه ای نخواهد ماند
چنین که سنگدلان در شکست یکدیگرند
خبر ز خرده عیب نهان هم دارند
به قدر آنچه ز خود این گروه بیخبرند
نفس چو صبح نسازند زیر گردون راست
سبکروان که ازین راه دور باخبرند
به روشنایی شمع مزار سوگندست
که مردگان به ازین زندگان بی اثرند
حضور سوختگان مغتنم شمر صائب
که روشنان جهان چون ستاره سحرند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت سمنبران و لالهرخساران است. شاعر به این نکته اشاره میکند که چهره زیبا و آبدار آنها همچون جواهر است و دل عاشقان را میرباید. او همچنین بر این مسئله تأکید دارد که در دنیا، کسانی که دلهای سنگی دارند در برخورد با یکدیگر شکنندهاند و خبر از عیوب هم دارند، در حالی که خودشان از عیوب خود بیخبرند.
شاعر به نفس و روح انسانی اشاره میکند و میگوید که انسانها باید از راه دور به حقیقت و آگاهی برسند. همچنین به این نکته میپردازد که روح مردگان ممکن است از زندگان بیاثرتر باشد و سوختگان ارزشمندتر از زندهها هستند. در نهایت، حضور سوختگان را با ارزش میداند و آنها را همچون ستارهها میداند که در روشنایی مشعل زندگی میدرخشند.
هوش مصنوعی: سمنبران به زیبایی و نازکی میوههایی هستند که در لب آبدار مانند مروارید جلوهگری میکنند. اما چهره آنها بر اثر محبت و دلدادگی عاشقان، از زیبایی و شادابی، بیش از حد معمول میدرخشد.
هوش مصنوعی: به چهرههای زیبا نگاه نکن که شاید دلها را به درد آورند و چشمانشان پر از اشک باشد.
هوش مصنوعی: در پایان، هیچ چیزی از مفاسد و پلیدیهای دنیا باقی نخواهد ماند، همانطور که افراد بیرحم و سختدل در برخورد با یکدیگر به سختی و شکستن میافتند.
هوش مصنوعی: آنها درباره عیبهای کوچک و پنهان دیگران اطلاع دارند، اما به اندازهای که از خودشان بیخبرند درباره این مسایل هم خبر دارند.
هوش مصنوعی: نفس انسان مانند صبح، با صفا و روشن است. افرادی که سبکسر و بیخیال هستند، از واقعیات و دشواریهای زندگی اطلاعی ندارند و از مسیرهای طولانی آگاه نیستند.
هوش مصنوعی: به نور شمعی که بر مزار گذاشته شده، سوگند میخورم که مردگان از این زندگان بیاثر بهترند.
هوش مصنوعی: به کسانی که در آتش عشق سوختهاند و دچار درد و رنج هستند، اهمیت بده و ارزش حضور آنها را بدان. چرا که افرادی که در اوج شادی و روشنایی به سر میبرند، مانند ستارههای صبحگاهی هستند و زودگذرند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به کوی دوست که وهم و خیال ره نبرند
مجال کی بود آنجا که عاشقان گذرند
ندیده دیدۀ کس حسن بینهایت او
ز فرق تا به قدم گر چه عارفان نظرند
چو هست آینه روی دوست حسن صور
[...]
تو آفتابی و خلقت چو سایه بر اثرند
کز آستان تو چون سایه در نمیگذرند
چو تیر غمزه زنی بر برابرند آماج
چو تیغ فتنه کشی در مقابلش سپرند
غم تو قوت دل خویش ساختند چنان
[...]
دو دوست با هم اگر یکدلند در همه حال
هزار طعنه دشمن به نیم جو نخرند
ور اتفاق نمایند و عزم جزم کنند
سزد که قلعه افلاک را زهم بدرند
مثال این بنمایم ترا ز مهره نرد
[...]
مه و ستاره که در راه شوق هم سفرند
کرشمه سنج و ادا فهم و صاحب نظرند
چه جلوه هاست که دیدند در کف خاکی
قفا بجانب افلاک سوی ما نگرند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.