به بحر چون صدف آنان که گوش هوش برند
هزار عقد گهر با لب خموش برند
به حرف وصوت مکن وقت خود غبارآلود
که فیض آینه از طوطی خموش برند
بر آن گروه حلال است سیر این گلشن
که همچو غنچه زبان آورند وگوش برند
چنان ربوده اطوار بیخودان شده ام
که من ز هوش روم هر که را ز هوش برند
غبار صدفدلان است کیمیای وجود
ز باده فیض حریفان دردنوش برند
ز پای خم نرود پای من به سیر بهشت
مگر به عرصه محشر مرا به دوش برند
چه مهر برلب دریاتوان زد از گرداب
به داغ از سردیوانگان چه جوش برند
یکی هزار شود هوش من ز باده ناب
مگر به جلوه ساقی مرا ز هوش برند
به بزم غیر دل خویش می خورد عاشق
چو بلبلی که به دکان گلفروش برند
چنین که حسن تو بیخود شد از نظاره خود
مگر ز خانه آیینه اش به دوش برند
کجاست مطرب آتش ترانه ای صائب
که زاهدان همه انگشتها به گوش برند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احوالات عاشقانه و حالتهای روحی عارفانه میپردازد. شاعر از حالتهایی سخن میگوید که در آنها آدمیان به زبان نمیآیند و سکوت را بر میگزینند، زیرا در این سکوتها معنی و زیبایی عمیقتری نهفته است. او به تشبیهاتی مانند صدف و دریا و گلشن میپردازد که اشاره به غنای وجود و دانشآموزی دارند.
شاعر همچنین بر این نکته تأکید دارد که عشق و شور و حال در دل عاشق مانند گل و بلبل است و در دنیای عشق، آدمی باید از عالم خود بیخبر شود و به غایت وصال برسد. با اشاره به باده و می و مجلس، گویی که او در پی کشف حقیقتی عمیقتر است و انتظار دارد که مطرب و سازنده آرامش بخشی بیاید تا لحظههای ناب عشق را تجلی کند.
به طور کلی، این شعر استقلال آدمی در پی عشق و معرفت را به تصویر میکشد و دعوت به سکوت در مواجهه با زیباییها دارد.
هوش مصنوعی: افرادی که به دقت گوش میدهند و عقل خود را به کار میبرند، مانند صدفی در دریا هستند که میتوانند با وجود سکوت خود، انبوهی از گوهر و ارزش را با خود به همراه داشته باشند.
هوش مصنوعی: به زمان خود با صحبت کردن و در گفتگوها غفلت نکن، زیرا بهرهوری و زیبایی سخن از سکوت و آرامش جاری میشود.
هوش مصنوعی: این دسته از مردم میتوانند در این باغ زیبا بگردند، زیرا مانند غنچهها سخن میگویند و شنوندگی دارند.
هوش مصنوعی: چنان مجذوب و شیفته شدهام که اگر کسی دیگر نیز از خود بیخود شود، من از حال و هوش خود کاملاً خارج میشوم.
هوش مصنوعی: غبار صدفها نشاندهندهی ارزش و اهمیت وجود است و شراب عاشقانه و فیضی که از آن مینوشند باعث میشود که دوستان و همراهان ناکامیها و دردها را فراموش کنند.
هوش مصنوعی: من تا زمانی که در دنیای خوشیها هستم، به بهشت نخواهم رسید و تنها در روز جزا خواهد بود که مرا بر دوش میبرند.
هوش مصنوعی: مهر بر لب دریا گذاشتهای و از غم و درد به شدت دچار پریشانی شدهای. دیوانگان چه شور و اشتیاقی دارند!
هوش مصنوعی: من از نوشیدن شراب ناب به حدی به وجد میآیم که اگر ساقی جلوه کند، همه هوش و حواسم را از دست میدهم.
هوش مصنوعی: عاشق همچون بلبل، در میهمانی دیگران دلش را در میان میبرد، مانند بلبل که به مغازه گلفروش میبرند.
هوش مصنوعی: زیبایی تو به قدری مسحورکننده است که خود را فراموش کردهای. مگر اینکه از دنیای خودت بیرون بیایی و به دیگران نشان دهی.
هوش مصنوعی: کجاست نوازندهای که آهنگی بسوزاننده و پرشور برای ما بنوازد، تا زاهدان هم با شگفتی گوش به آن دهند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.