گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

مهیا در دل تنگ است برگ عیش بلبل را

ز خود طرف کلاه غنچه بیرون آورد گل را

تراوش می کند راز نهان از مهر خاموشی

که شبنم نیست از پرواز مانع نکهت گل را

نگردد خواب از افسانه گرد دیده عاشق

که نتواند بهاران کرد سنگین، خواب بلبل را

ز آه سرد هم جمعیت دل می شود حاصل

نسیم صبح اگر شیرازه گردد زلف سنبل را

کمان نرم، سختی از کشاکش می کشد دایم

مبر با آشنایان زینهار از حد تحمل را

دل سخت فلک از اشک گرم من ملایم شد

به زور سیل زه کردم کمان حلقه پل را

مروت نیست بر صید حرم شمشیر خواباندن

مکن رنگین به خون عاشقان تیغ تغافل را

برون از زیر سنگ این سنبل سیراب می آید

نهان در پیچش دستار نتوان کرد کاکل را

به پروین می رساند دانه من خوشه خود را

ترقی هست اگر در پله طالع تنزل را

زمین سست، سیلاب عمارت می شود صائب

منه بر کاهلی زنهار بنیاد توکل را

 
 
 
غزل شمارهٔ ۳۸۸ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
اوحدی

اگر یک سو کنی زان رخ سر زلف چو سنبل را

ز روی لاله رنگ خود خجالت‌ها دهی گل را

مرا پیش لب لعل تو سربازیست در خاطر

اگر چه پیش روی تو سربازیست کاکل را

رخ و زلف تو بس باشد ز بهر حجت و برهان

[...]

فضولی

شنیده صبحدم از جور گل افغان بلبل را

بدندان پاره پاره ساخته شبنم تن گل را

چو گیرم کاکلش را تا کشد سوی خودم آن مه

بقصد دوری من می گشاید عقد کاکل را

صبا را جویبار از موج در زنجیر می دارد

[...]

کلیم

به هر منزل فزون دیدم ز هجران زاری دل را

خوشا حال جرس، فهمیده است آرام منزل را

ز شوق دوست زان سان چشم حسرت بر قفا دارم

که رو هم گر به راه آرم نمی‌بینم مقابل را

چمن را غنچه نشکفته بسیار است، می‌ترسم

[...]

صائب تبریزی

مجو از زاهدان خشک طینت گوهر عرفان

که از دریای گوهر، بهره خاشاک است ساحل را

نباشد آدمی را هیچ خلقی بهتر از احسان

که بوسد دست خود، هر کس که گیرد دست سایل را

ندارد گریه کردن حاصلی در پیش بی دردان

[...]

مشاهدهٔ ۵ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سلیم تهرانی

نگاه باغبانم، می‌پرستم لاله و گل را

کنم چون موی پیغمبر زیارت شاخ سنبل را

پر از گل دامن خود را ز فیض خرقه می‌بینم

چو طاووسان کنم چتر خود این دامان پرگل را

به گلشن دام زلف و سرمهٔ چشمش ز صیادی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه