گنجور

 
صائب تبریزی

خوش است حس که در پرده حیا باشد

که بدنماست پریزاد خودنماباشد

برهنگی نشود پرده شرافت ذات

چه نقص دارد اگر کعبه بی قبا باشد

کلید صد در بسته است جنبش نفسش

لبی که خامش از اظهار مدعا باشد

مروت است که در عهد آن لب میگون

فضای سینه من دشت کربلا باشد

ازان فقیر تمنای مومیایی کن

که خود شکسته تر از نقش بوریا باشد

زسایلان در مسجد نمی شود خالی

در کریم محال است بی گدا باشد

کدورت است زگردون نصیب زنده دلان

که رزق شمع همین گردازآسیا باشد

در بهشت نبندندبر رخش صائب

مرا کسی که به میخانه رهنما باشد

 
 
 
محمد بن منور

کمال دوست چه آمد ز دوست بی‌طمعی

چه قیمت آورد آن چیز کش بها باشد

عطا دهنده ترا بهتر از عطا به یقین

عطا چه باشد چون عین کیمیا باشد

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از محمد بن منور
ادیب صابر

اگر چه عشق بتان سر به سر بلا باشد

دلم به عشق همه ساله مبتلا باشد

دلم بلای من و عاشقی بلای دل است

بلا که دید که همواره در بلا باشد

غلام قامت آنم که قامتم همه سال

[...]

مجد همگر

پناه ملک جهان شهریار روی زمین

تویی که حکم تو بر آسمان روا باشد

جواب امر ترا آسمان دهد لبیک

اگر چو کوه سما قابل صدا باشد

سپهر جاده مقصود خود نیابد باز

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مجد همگر
سعدی

هزار خویش که بیگانه از خدا باشد

فدای یک تن ِ بیگانه کآشنا باشد

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
امیرخسرو دهلوی

در آن هجوم که یار تو پادشا باشد

غم گدا که بود، زیر پا کرا باشد؟

منم به سوز و گدازش، به یاد سیم برت

چو مفلسی که هوسناک کیمیا باشد

یگانه با تو چنانم که در جدایی تو

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه